بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


پای به پای بهار در سفر به زاگرس(1)

 
نوروز بر فراز زاگرس

پای به پای بهار در سفر به زاگرس(1)

شهركرد- بهار شد و زمین برای رستن جدید،پیراهن سپید فام خود را از تن درآورد تا جامه ای از سبزینه های بهار برتن كند.

پای به پای بهار در سفر به زاگرس(1)

زمین پاك، دست سخاوت خویش را برای مردمان بازكند و صدای پای بهار از خانه پدربزرگ می آید و گل های بهاری چادر نماز پر از گل مادر می ریزد، از همان سینی مادربزرگ كه سالهاست جایی برای رویش سبزه های نوروزی است.

در آغاز فصل بهار، مردم منطقه زاگرس براساس یك سنت دیرین، آیین سبزه كشی یا كشت سبزه نوروز را برگزار می كنند، تا بهار سبز آرایشگر خانه آنها باشد و فرش سبز برای ورود بهار بگسترانند و محل روییدن سبزه شده، صدای پای سبزه ها از نوازش دستان نوروز می تراود.

مردم استان های زاگرس نشین با فرارسیدن دهه پایانی اسفند و گذشت نیمه ماه آخر سال در آیینی خاص اقدام به كشت سبزه نوروزمی كنند.

مردم این خطه ایران زمین در روزهای پایانی اسفندماه با كشت روباز گندم، عدس ، ماش، لوبیا و برخی دیگر از حبوبات بر روی سینی و یا كوزه های رنگی و به استقبال فرارسیدن نوروز و ایام بهار می روند.

در این آیین،دانه ها و بذرهای جمع آوری شده گندم را درون طبق یا سینی ها چوبی، سفالی و یا فلزی می ریزند و یك پارچه نمدار سبز رنگ یا سفید بر روی آن می كشند و با خواندن دعا و آیه الكرسی ، خود را برای استقبال از عید نوروز آماده می كنند.

برخی از مردم استان های زاگرس نشین معتقدند،كه كشت سبزه در روزهای پایانی اسفند آن هم به دست پیشكسوتان و سادات و بزرگان فامیل، موجب سبزی و سالی پربركت برای اهل خانه می شود.

مردم بر این عقیده اند كه كشت سبزه و جوانه از دیرباز در بین مردم رواج داشته و ریشه آن باستانی و سنتی است.

براساس اعتقاد دیرین آنها،كشت سبزه به هنگام فرارسیدن نوروز ، به عنوان ترویج فرهنگ كار و توجه بخش كشاورزی و تفال زدن به محصولات می باشد.

درگذشته بر روی دیوارهای خانه های خشتی 12 نوع از انواع سبزه، بذرهایی مانند گندم، ارزن و جو و عدس را كشت می كردند و به آن تفال می زدند، تا ببینند كدام محصول در سال پیش رو پر رونق تر خواهد بود.

پس از جوانه زدن و سبزكردن این بذرها ، آن را درون سینی گذاشته و به عنوان یكی از سین های سفره هفت سین قرار می دهند.

بستن سبزه به منظور هدایت و كنترل مواد غذایی و گره زدن آن در تیرروز فروردین نیز منزله علاقه مندی به توسعه طبیعت و گسترش فرهنگ كشاورزی است و در دوران گذشته ، سبزه كشت شده را برروی سكویی با نام میزدپان یا (میزبان) می گذاشته اند.

خب حالا بهار كم كم از كوهساران به دشت می زند تا گل افشانی كند و نوروزخوانی و زاگرس پر می شود از تراوت بهارانه نوروز.

بهار با چارقدی پر از گلهای نارنج از بلندای درخت اقاقیای كوچه های كردی و لری سرك می كشد و بوی عطر گل های پیر قالی ها در كوچه تركی می پیچد.

هنوز درست مانند آن سالها كه جیب پدر بزرگ پر از كشمش های تازه بود، محله های قدیمی با چراغ دل به استقبال نوروز پیر می روند و هنوز نیز جای پای بهار روی شعرهای كرمانشاهی باقی می ماند و یا در كنار حوضه خانه بی بی بیگم پر از سبزینه های نو می شود.

بهار اینك كم كم نزدیك تر می شود و زمین برای رستن جدید،پیراهن سپید فام خود را از تن درآورده تا جامه ای از سبزینه های بهار برتن كند.

خب حالا نوروز به دشت های زاگرس می زند و به كوچه باغ ها می رسد ،شروع به در زدن می كند تا كسی در این بهارانه خوابش نبرده باشد.

نوروز، روز عدالت گستری زمین است و روز رستن دانه از دل خاك برای رسیدن به آسمان، روز مهرورزی در آیین تازه شدن و بریدن از خواب و خمودگی.

خداوند جهان را آفرید، آنچنان كه نوروز را آفرینش كرد، آنچنان كه طبیعت را رستاخیزی برای نو شدن قرار داد و آن را نوروز نامیدند.

نوروز، سفیر بیداری است و جشن رستاخیزی زمین، آن هنگام كه سپیدی زمستان كوله بار سفر برمی بندد و بهاران بر جایی جایی كوه و دشت و دمن بخشندگی و سخاوت خویش را می گستراند.

نوروز، روز تطهیر و پاكی است، روز غلبه روشنی بر تیرگی و روز رهایی و آزادگی و روز تازه شدن، روز برافزوختن چراغ دل از دل تنگی ها، روز مدد جستن از میر نوروزی و روز خوش دلی، همانند زمین كه در نوروز آفرینش شد.

نوروز و جشنهای نوروزی از دیرباز آن در نزد ایرانیان مطهر و پاكیزه و پاك بوده و آغاز كشت و فصل آغاز كار و در زمان ایران باستان، بیش از 70 جشن و عید برپا می شده و نوروز تطهیر باطن و ظاهر انسانها از گذشته تا به امروز ماندگار باقی ماند.

نوروز به عنوان یك جشن اساطیری، جشن ربانی و خرد ورزی و عدالت ورزی و مهرگستری ایرانیان بوده است و بخشایشگری زمین، سرآغاز آفرینش و آغاز فصل كار و تلاش و دید بازدید و گذشت و مهربانی مهمترین ویژگی نوروز است، كه در بسیاری از دیوان شعر نیز به آن اشاره شده است.

ایرانیان باستان نوروز را روز آفرینش زمین و هستی می دانستند و بر این عقیده بودند الهه باروری در نوروز خاك را بارور می كند و ایرانیان باستان نوروز را روز پیدایش زمین دانسته، آن را گرامی داشتند.

نوروز جشن همه مردمان جهان بوده ، اما تنها ایرانیان آن را حفظ كردند و تاكنون نیر آن را پاس داشته اند.

برپایی' عید اموات' (فرهور) یكی از مهمترین جشنهای نوروز باستان است، كه در برخی از مناطق زاگرس در ایام نوروز برپا می شود و در این عید كه پیش از آغاز تحویل سال نو برگزار می شود، مردم با سبزه و گل و شیرینی به زیارت اهل قبور می روند.

در جشن فره ور یا ' یشن فره وشی ' ایرانیان بر این باور بودند كه در پنج روز پایانی سال اموات و درگذشتگان شان از آسمان به روی زمین می آمدند، به همین جهت مردم اقدام به خانه تكانی می كردند.

در این آیین مردم برای شادی ارواح درگذشتگان خود اقدام به پختن نوعی شیرینی شبیه به حلوا می كردند كه هنوز هم دربین برخی از مردم بختیاری پخت ' حلوا علفی' در بین مردم در ایام باقی مانده از سال تا فرارسیدن نوروز، مرسوم است.

از سنتهای نوروزی در ایران می توان به اسب دوانی ، چوگان، كشتی گرفتن، پوشیدن لباس رنگی، حنابندان عید، حلوای عید ،آرایش و آذین منزل و اهل خانه، آزادسازی زندانیان، دادورزی و عدالت، نیكوكاری و هدیه دادن اشاره كرد.

جشن ها و آیین های نوروز در كشور به دو دوره قبل از زرتشت و پس از ورود اسلام به ایران تقسیم می شد، كه در دوران پیش از زرتشت، ایرانیان نوروز را سمبل پیروزی جمشید بر دیوان می دانستند.

در فرهنگ ایرانی اسلامی نوروز اساس خلقت خداوندگار است و ایرانیان معتقدند، خداوند انسان را در نوروز خلق كرده و به همین جهت این روز را گرامی می دارند.

در فرهنگ ایرانی اسلامی، ایرانیان معتقدند خداوند جهان را در شش روز خلق كرد،به همین علت در روز هفتم كه نوروز است، شكرانه خلقت خداوند را با برپایی نماز به جای می آورند.

نوروزخوانی' و به صدا درآوردن كوس و طبل و شیپور و گرفتن نوروزیه و برافراشتن علم نوروزی از دیگر آیین های نوروز در ایران بوده است و نوروز خوانی در ایران با یك ریتم آهنگین همراه بود،كه چاووش خوانان با خواندن ' بهار آمد بهار آمد ' مژده فرا رسیدن عید را می دادند و عیدانه می گرفتند.

فلسفه ' سفره هفت سین ' در آستانه سال نو نیز به گونه ای است كه زنان خانه پس از خانه تكانی و برپایی'مهمانی درگذشتگان ' (جشن فرهور) و كشت سبزه از گندم و دیگر حبوبات ، اقدام به برپایی جشن هفت سینی یا هفت چینی می كردند.

در این آیین كه عدد هفت برای ایرانیان بسیار تقدس دارد، هفت طبق یا سینی از میان سكه،سركه،سمنو،سیب، سنجد، سوهان، سنبل ، سبزه ، سپستان ، سنگك ،سیاه دانه و سماق را كه هركدام از آنها نمادی از زندگی ، آرامش ، ثروت ، عشق ، جاودانگی ، بركت كشاورزی و شوری بود، را به همراه قرآن ، ماهی ، آیینه و شانه بر سفره های خود می گذاشتند.

استفاده از تخم مرغ در سفره های هفت سین نیز به منزله پایداری كره زمین و كهكشان ها بوده و پس از چیدن سفره هفت سین كه به صورت آیین خاص و با حضور بزرگان قوم برپا می شد، هفت قلم آجیل و خشكبار نیز در كنار سفره هفت سین چیده می شد.

به هنگام تحویل سال نو نیز كودكان و نوجوانان پای كوبان و دست افشان به طرف خانه بزرگان می رفتند و عیدانه دریافت می كردند و یكی از سنتهای فراموش شده نوروز در ایران ، آیین ' حاجی فیروز' كه تركیب و تلفیقی از اسلام (حاج) و فیروز (ایران) بوده، می باشد.

حاجی فیروز نمادی از دادخواهی ' سیاووش ' بوده، كه لباس سرخ آن حاكی از خون نابحق ریخته سیاووس و چهره او نیز حضور سیاووش از عالم ماوراالطبیعه را در اذهان تداعی می كرده است.

در این آیین حاجی فیروز با خواندن اشعار به مردم شادی را هدیه می كرد و مردم را برای كار كشت و زرع فرا می خواند و آیین ' میر نوروزی ' نیز هشداری برای حاكمان بود،كه ظلم و ستم را به مردم روا ندارند، چرا كه پس از ایام نوروز میرنوروزی در صورت زورگویی به مردم ، مورد تعرض و كتك خوردن قرار می گرفت.

بسیاری از این جشن ها و آیین های نوروزی در كشور كمرنگ شده است اما بسیاری از این ایین های هم چنان در زاگرس دمیده می شود و صدای پای بهار سرزمین زاگرس شنیدنی است.

در این خطه از ایران ، مهمترین و زیباترین نكته جشن های نوروز دید و بازدید و صله رحم است كه در اسلام نیز به آن اشاره و تاكید فراوان شده است و كشت سبزه و جوانه از دیرباز در بین مردم رواج داشته و ریشه آن باستانی و سنتی است.

در گردونه سالانه تكرار، نوروز یك انبساط روانی است كه قوم ایرانی دوام خویش را در فراز و نشیب تاریخ، مدیون این سنت دیرینه و خردمندانه است و همه اقوام ایرانی این پدیده طبیعی را جشن می گیرند.

در فلات مركزی ایران در زاگرس میانی همواره نوروز رنگ و بوی خوشی دارد و زمینه ای برای برپایی ایین و سنت ها است.

در استانی این بخش یعنی در اصفهان، چهارمحال وبختیاری ،كهكیویه و بویر احمد به دلیل سرد بودن منطقه در نزدیكی ها نوروز و بهار،كرسی ها و شبانه های كرسی نشینی هم چنان در آستانه نوروز همانند بخشی ها از استان اصفهان در فلات مركزی گرم بخش خانه ها بود و ' نوروز كرسی ها ' نیز شهرتی دیرینه در فلات مركزی ایران داشت.

آیین های پیشواز نوروزی در گذشته تاریخی در این استان ها شامل آیین های مردم مركزی بوده است كه به زبانهای محلی چاووش خوانی می شود.

فرشهای آویخته از در و دیوار شهرها و روستاهای این استان نشان می دهد بیشتر از هر چیز دیگر به انسان یادآوری می كند كه عید نزدیك است.

آب ریختن دانه هایی مانند گندم ، عدس و ماش برای تهیه سفره هفت سین نیز از حدود ‎10روز قبل از عید آغاز می شود.

در مناطق بختیاری به چهارشنبه سوری چهارشنبه سیری یا آتش پرك می گویند و هنگام پریدن از روی آتش به زبان محلی اینگونه تكرار می كنند كه ' زردی مو سی تو ، سری تو سی مو ' سپس مقداری اسپند را روی آتش ریخته و لباس خود را روی آتش می گیرند.

تهیه گندم برشته كه به آن گندم بوداده می گویند از رسوم دیرینه این استان می باشد كه در این رسم بیشتر گندم برشته را با شاهدانه مخلوط كرده و در روز عید، عیدی می دهند.

نوبهارانه دل خوش اند و دست هایشان جوانه می زند به دوستی و گل های محبت از سخاوت دستان ایرانیان در نوروز روزها آستین افشان می شود.

همین كه از كوی یار نسیم باد نوروزی وزیدن گرفت،ایرانیان چراغ دل برافروختند و گره از زلف زمستان باز كردند و بهاری شدند. چمیدن و سبزیدن را ایرانیان پا به پای بهار آغاز می كنند و با كفش هایی از باران و تن پوشی از ترنم شب بوها دست یكدیگر را چونان تیرداد می فشارند و رخساره بشاش را عیدانه می دهند به هم.

نوروز خردورز ، خردمندانه دست بهار را می گیرد و بر درگاه خانه های ایرانیان مهمان می كند تا تصویری از سبزینه ها در آیینه های منزل گاه پاشیده شود و دست نیلوفر را در پای گل های كوهی بگذارد.

نوروز، اكسیر عشق را در كوهساران و رودساران و سیبستان ها می پاشد و ایرانیان در نیایشی بزرگ به ستایش روز خلق انسان از سوی خداوندگار هستی می پردازند.

بهار رسول گل هاست كه درختان در آستانه سبزینگی و رستاخیری دوباره روبه آسمان به درگاه خداوند ایستاده نماز می گزارند و شكر خداوند می كنند.

ایرانیان دل هایشان را چون دانه های انار در محیط آداب و فضل شفاف می كنند و چراغ دل به دست می گیرند و در نوروز بر صحن چمن روی گل افروز را در آیینه می اندازند.

ایرانیان چراغ دل می افزوند در نوروز یعنی كه خداوند جهان را آفرید، آنچنان كه نوروز را آفرینش كرد، آنچنان كه طبیعت را رستاخیزی برای نو شدن قرار داد و آن را نوروز قرار داد.

نظریه شكل گیری تمدن های باستانی در كنار رودخانه ها و حوضه های آبی از دیر باز مورد تائید باستان شناسان و مورخان تاریخ بوده است.

منطقه زاگرس با ورود بهار خود را آماده پذیرایی از مهمانان نوروزی اش می كنند مهمانانی كه سرزمین رودها و چشمه ها آمده اند.

به گواه تاریخ، بزرگترین تمدن های بشری در كناره های رودخانه ها و آبرفت های زاگرس شكل گرفته است و در ایران باستان نیز تمدن ایرانی در كناره رودهای بزرگی چون كارون و زاینده رود تاریخ ار آغاز كرده است.

در این بین رودخانه كارون ، محوریت تشكیل تمدن ایران باستان یعنی ایران پیش از اسلام، از جمله تمدن شوش و عیلامی ها بوده و رودخانه زاینده رود نیز مظهر تمدنی تشیع با محوریت حكومت صفویه در فلات مركزی ایران یعنی جی و اصفهان بوده است.

در ایران باستان نیز پارسیان ' آناهیتا' یا ' آناهیث ' را الهه زیبایی آبها نام نهادند و نگهبان آب، تا كسی آب را گل نكند و 'نارسیس' نیز در یونان با آب به خودشناسی رسید.

این غارها كه دهانه ای گشاد داشتند' اشكفت ' نامیده می شد و برخی از این اشكفت ها در منطقه زاگرس به ویژه در چهارمحال وبختیاری و خوزستان در كنار رود كاورن نیز وجود داشت.

تمدن شوش بزرگ نیز در كناره های كارون شكل گرفت و سازه های آبی باستانی بر روی رودخانه كاورن نشان از عظمت تمدن سازی این رودخانه همیشه جاری ایران دارد.

كشف مرتفع ترین محوطه باستانی دوران پارینه سنگی خاورمیانه در كوهرنگ چهارمحال و بختیاری یعنی سرچشمه دو تمدن باستانی ایرانی و تمدن اسلامی شیعه نیز یكی دیگر از ادله وجود تاریخ باستانی در حوزه رودخانه كارون است چه این كه تاكنون در خاور نزدیك و خاورمیانه جایی اعلام نشده محوطه پارینه سنگی در ارتفاع دو هزار 700 متر بالاتر از سطح دریا وجود داشته باشد و احتمال می رود مرتفع ترین محوطه پارینه سنگی خاورمیانه همین محوطه شناسایی شده در كوهرنگ باشد.

در بررسی های انجام شده در شهرستان كوهرنگ چهارمحال و بختیاری نشان می دهد، مرتفع ترین محوطه باستانی شناسایی شده متعلق به دوران پارینه سنگی میانی با بیش از 40 هزار سال قدمت می باشد.

رودخانه كارون در شوشتر در زمان باستان به دو شعبه چهاردانگه و دودانگه تقسیم می شد و حد فاصل این دو رودخانه ' میان آب ' نام داشته و سرزمینی حاصلخیر بوده كه هخامنشی ها نیز به میان آب و شهرك كلالك توجه خاصلی داشته و پس از طغیان رودخانه، شوشتر جدید پدید می آید.

یكی از بهترین سازه های آبی دنیا در دوران ساسانی در شوشتر احداث شده و آسیابهایی كه از طریق نیروی آب كار می كردند، نیز در این منطقه برپا شد و با كاووش انجام گرفته در 26 هزار مترمربع از اراضی خریداری شده این منطقه، پنج آرامگاه المیایی بی نظیر كشف و شناسایی شده است.

در تابوت هایی كه در این آرامگاه ها بدست آمده، افراد درجه یك منطقه مدفن شده و افراد درجه دو و درجه سه نیز در حاشیه این تابوت دفن می شده اند و طول این تابوتها دو متر و ارتفاع آن نیز 45 سانتیمتر می باشد و بسیار سنگین هستند.

اشیا بدست آمده در این آرامگاه ها و در كنار تابوتها، زنجیر آهنی، عطردانها، دانه های شیشه ای ریز گردن بند و كوزه های دسته دار و خمره هایی به عنوان استودان ( استخوان دان) وجود داشته است.

با این وجود كارون به عنوان یكی از رودهای مهم تمدن ساز در سرزمین پارس نیازمند توجه و حفاظت است و چونان كودكی در گهواره باید از نظر حفظ منابع طبیعی مورد توجه قرار گیرد.

حوزه كارون بزرگ شامل استان های خوزستان، اصفهان، چهارمحال وبختیاری ،كهكیلویه و بویر احمد ،لرستان و فارس است و طول این رودخانه 265كیلومتر می باشد.

از سوی دیگر رودخانه زاینده رود محوریت تمدنی و پایتخت صفویه به عنوان یكی از آغازگران حكومت شیعی در ایران بوده كه اصفهان را به عنوان مركزیت حكومت خود برگزیده اند.

در كنار زاینده رود كه بنا بر برخی اظهار نظرها در قزن پنجم از سرشاخه های كارون پدید آمده و بعد افرادی مانند شیخ بهایی برای انحراف آب به سمت پایتخت صفوی در اصفهان اقدام به حفر تنگه كارگران كرد،نیز تمدن های دینی و قومی شكل گرفت.

زاگرس غربی نیز سرزمین طاق بستان است ،سرزمین اهورایی كردستان ،سرزمین بالا نشین آذربایجان ،سرزمین شیر های رام و خفته سنگی همدان ،سرزمین عیلام ،سرزمین دنا و زردكوه و سرزمین موسیقی دل انگیر نوروزنامه .

خاستگاه موسیقی نوروز یا نوروز نامه زاگرس است و هم در این منطقه از ایران بود كه نخستین نواری دل انگیز نوای نوروزی طنین انداز شده است.

موسیقی مناطق زاگرس نشین ایران خاستگاه كار و تلاش و كسب است،آنجا كه با هر كاری مردان نوایی بر لب زمزمه می كردند.

موسیقی نواحی ، نوای بی كلام هزاران سال سكنی گزینی انسان در كنار طبیعت است و آنجا كه كلام قاصر می شود پیشنیه یك قوم در پژواك نغمه مضراب روح به هنگام سایش بر سیم ساز یا دمیدن جان در نای سرنا شنیده می شود.

موسیقی تنها صدای ماندگار است، صدای سیم و نوا،موسیقی رزم آن هنگام كه جنگ آوران لباس نبرد بر تن می كنند، موسیقی برزگری كه برای دروی محصول داس تیز می كند و موسیقی عزا كه طنین انداز نوای حزن در دشت زندگی است.

كرنا یكی از سازهای تاریخی ایران در منطقه زاگرس است كه فردوسی در یكی از اشعارش می گوید:برآمد خروشیدن كرنای/ تهمتن برآورد لشگر زجای /بفرمود تا رخش زین كنند/ دم اندر دم نای زرین كنند.

انگار ساز كرنا ، سازی پرآوازه است كه صدایش در بیشتر اشعار فارسی شنیده می شود و همواره با سرنا، نوای خوش خویش را منتشر می كند.

از جمله صداهای دارای موسیقی و هارمونی در منطقه زاگرس لاوه لاوه ، هوره ، مور و سیاه چمانه ، دروگری،برزگری، دی بلال و هی جار و بختیاری و دهكردی است كه از سبك های مهم موسیقی مقامی غرب كشور محسوب می شود.

در این میان موره جایگاه ویژه ای در میان مردم لك زبان زاگرس دارد و اساس و درونمایه آن غم و اندوه است و پیشینه و جایگاه موره در منطقه زاگرس به گونه ای بوده كه كریم خان زند وقتی در منطقه زاگرس برادرش را توسط آزادخان افغان از دست داد، موره خوانها را برای تسكین دردش فراخواند.

آوای سیاه چمانه یادآور مردم منطقه اورامانات است و شعر آن را باید اورامی دانست كه این آوای اصیل و باستانی در طول تاریخ دچار كمی تحول می شود كه سبكی به نام' شیخایی' نیز در آن وجود دارد.

' لاوه لاوه ' یكی از آواهای باستانی منطقه زاگرس بوده كه درگذشته های دور كه مردم در چادرها در دامن طبیعت می زیستند با آهنگی شیرین برای دور كردن صدای حیوانات و صداهای طبیعت هنگام شب در گوش كودكان، خوانده می شد.

هوره شمشال نیز موسیقی خاص شبانان منطقه غرب بوده و هوره یادآور مردم ایلات كلهر، گوران،قلخانی وسنجابی در مناطق زاگرس نشین ایران بوده و قدمتش با بررسی سابقه ساز تنبور' به قرون تاریخی باز می گردد.

با پیدا شدن مجسمه ای از تنبورنوازی در شوش دانیال با قدمت سه تا چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح و نقش نگاره تنبور نوازی با هفت هزار سال قدمت،‌ می توان پیشینه كهن هوره و تنبور را بررسی كرد.

موسیقی این منطقه با غنای معنوی و فرهنگی ایرانی جزء موسیقی ماندگار ایران زمین است كه سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده است.

موسیقی محلی و بومی برخاسته از بطن فرهنگ ایرانی است كه از دوران باستان تاكنون باقی مانده و تنها به صورت بومی به نسل های آینده منتقل شده است.

گزارش از محمود رییسی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |