بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


در آستانه هفته دفاع مقدس؛ بسیجیان عشایر سراسر کشور با آرمان‌های امام خمینی (ره) تجدید میثاق کردند

درآستانه آغاز هفته دفاع مقدس، جمع کثیری از بسیجیان عشایر کشور با حضور در مرقد مطهرامام خمینی(ره)، با آرمان‌های والای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی تجدید میثاق کردند.
 به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این مراسم که سردار پاسدار 'علی فضلی' جانشین سازمان بسیج مستضعفین نیز حضور داشت شرکت‌کنندگان با نثار تاج گل و قرائت فاتحه یاد و خاطره امام راحل را گرامی داشتند و بر ادامه راه امام خمینی (ره) و شهدای گرانقدر تاکید کردند.
 جانشین سازمان بسیج مستضعفین در این مراسم گفت: اگر به هشت سال دفاع مقدس رجوع کنیم ، غیر از عمل به قرآن و احکام الهی کاری صورت نگرفته است.
 سردار فضلی افزود: هیچگاه به یاد نداریم که امام خمینی (ره) غیر از تفسیر قرآن و بیان احکام دینی، مطلبی را از خودشان نقل کرده باشند.
 وی با بیان اینکه، بنیانگذار جمهوری اسلامی مردی الهی و خدایی بود، تصریح کرد: امام خمینی (ره) با عمل به احکام خداوند متعال، یک دوره رسالت و امامت را در زمان ما تکرار کرد.
 جانشین سازمان بسیج مستضعفان و فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور، همچنین با بیان اینکه امروز مورد هجمه فرهنگی دشمنان قرار گرفته ایم، تاکید کرد: جنگ امروز جنگ فکرها و اندیشه‌ها است.
 وی اضافه کرد: دشمنان ما با ایجاد فتنه و تفرقه میان شیعه و سنی درصدد مخدوش کردن اسلام ناب محمدی (ص) هستند.
 فضلی تصریح کرد: البته ما با هوشیاری هرچه تمام‌تر و با بصیرت کامل، یکبار دیگر همچون دوران دفاع مقدس در میدان حاضریم و در سایه منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی، دشمنان انقلاب را ناکام می گذاریم.
 'مهدی جمشیدی' مسوول سازمان بسیج جامعه عشایری کشور نیز در این مراسم طی سخنانی، حضور بسیجیان جامعه عشایر کشور را به نمایندگی از تمام بسیجیان و طیف‌ها دانست.
 وی اظهار داشت: روز پنج شنبه و در اولین روز از هفته دفاع مقدس تمام اقوام میهن اسلامی از جمله بختیاری، سیستانی، ترکمن، لر و... وحدت، قدرت، اقتدار ملی و وفاداری عشایر به نظام جمهوری اسلامی ایران را همراه با سایر نیروهای مسلح به نمایش خواهند گذاشت.

نويسنده: - | تاريخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

رژه پیاده نظام نیروهای مسلح و عشایر بسیجی برگزار شد

پیاده نظام نیروهای ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج جهت نمایش آمادگی نظامی نیروهای انسانی دقایقی پیش در جوار حرم مطهر بنیانگذار انقلاب برگزار شد.

 


به گزارش خبرنگار مهر، در مراسم رژه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که امروز پنجشنبه در جوار حرم مطهر امام خمینی در تهران ، با حضور مقامات ارشد نظامی کشور در حال برگزاری است پیاده نظام نیروهای ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج  به منظور نشان دادن آمادگی رزمی نیروهای انسانی رژه رفتند.
 
در پایان رژه پیاده نظام، گروهان های نمونه بسیج عشایر خوزستان، بوشهر، فارس، ترکمن، آذربایجان ، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و کرمانشاه با خواندن سرودهایی که تلفیقی از زبان فارسی و محلی بود از مقابل جایگاه رژه رفتند.

نويسنده: - | تاريخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ایل و ایل‌راه‌های بختیاری

بنا بر یکی از نظریه‌های مورد قبول، هسته اصلی جامعه کوچ‌رو بختیاری بر پایه «مال» بنا شده است که شامل چندین سیاه چادر متشکل از برادران و عموزادگان است و در مراحل بعدی این ساختار به صورت عمودی مال؛ اولاد؛ تَش؛ تیره؛ طایفه؛ باب و ایل از گذشته تا کنون رواج داشته است. به احتمال زیاد وابستگی تیره‌ها و طایفه‌ها و ساختارهای بعدی عمدتا بر پایه هم‌جواری و هم‌پیمانی در جنگ و صلح یا مالیات‌دهی استوار است و تقسیم کلی این قوم به دو ایل «چهارلنگ» و «هفت لنگ» نیز آنچنان که از قول پیشینیان آمده بر پایه مالیات‌دهی استوار بوده است و نه وابستگی خونی.
 
ایل بزرگ بختیاری در مناطق چهارمحال و بختیاری، اصفهان، خوزستان و لرستان ساکن هستند و در این بین کوچ بزرگ و کوچ کوچک را انجام می‌دهند. از نیمه‌ی فروردین تا اواخر اردیبهشت از گرمسیر (شهرهایی در استان خوزستان) به منطقه‌ی سردسیر (ییلاق) خود در استان چهارمحال و بختیاری و دامنه‌های شمالی رشته کوه زاگرس نقل مکان می‌کنند و از اواخر شهریور تا اواسط آبان همین مسیر را برمی‌گردند.
به طور کلی در بختیاری سه ایل‌راه وجود دارد، که طولانی‌ترین آنها متعلق به چهارلنگ‌ها است. طول این ایل‌راه حدود 444 کیلومتر است که از منطقه سردشت در دزفول آغاز شده و به چناورد در سرحد می‌رسد. چهارلنگ‌ها هنگام کوچ بهاره این مسیر را در مدت زمان 27 تا 40 روز طی می‌کنند؛ البته در کوچ پاییزه به دلیل سرازیری مسیر و کمبود آب و علوفه توقف کمتری در منزلگاه‌ها صورت می‌گیرد در نتیجه این مدت زمان به مراتب کمتر می‌شود.
تفاوت کوچ طوایف چهارلنگ در منزلگاه‌ها است و به طور کلی هر طایفه منزلگاه‌های مخصوص به خود را دارد که در بین تمام عشایر مشخص است. هفت‌لنگ‌ها دارای دو ایل‌راه هستند. یکی ایل راه بازفت که طول آن 271 کیلومتر است و از حوالی مسجدسلیمان آغاز شده تا دره بازفت در دامنه کوهرنگ امتداد دارد. ایل‌راه دیگر به نام دز پارت معروف است که از حوالی شهرکرد آغاز و به حدود ایذه در گرمسیر به طول 217 کیلو متر منتهی می‌شود. مدت زمانی که هفت‌لنگ‌ها ایل‌راه خود را می‌پیمایند بین 16 تا 25 روز محاسبه شده است.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

حکیم حسن آقا گندلی پیشکسوت طب سنتی درعشایر بختیاری

 
 
هوشنگ فرجی
  



سال هاست که میان طرفداران طب سنتی و هواداران علم جدید پزشکی بر سر انتخاب این یا آن ، مجادله و مباحثه وجود دارد آنان استدلال می کردند که هرگل و گیاهی را که پروردگار جهان آفریده محاسن و خواصی در آن است که هریک می توانند به تنهایی دردی را دوا و بیماری را شفا بخشند.

 به هر حال حاصل این بحث و جدل ها به اینجا رسیده است که در این حال که دانش جراحی را به حد اعلا ارج می نهیم، ولی حتی المقدور از استفاده از دارو خواص شیمیایی خودداری کنیم و به داروهای گیاهی روی آوریم که چه از نظر طبیعت فطری بشری و چه از نظر اجتماعی صلاح مصلحت انسان در استفاده از آن هاست.

این مقدمه را آوردم تا حاج حسن آقا حاتمی، نیکوکار و با انصاف مسجدسلیمان و بختیاری را معرفی نماییم او فردی بود که از اطراف و اکناف، از عشایر و روستایی گرفته تا بیابان گرد و شهروند همه دست به سویش دراز می نمودند او دستانشان را به گرمی می فشرد.

او دارویی پرفایده و کم ضرر در اختیارشان می گذاشت . به بیمار امید بهبودی و سلامت تزریق می کرد و بدون آنکه چشم به کیسه و نظری به جیبش داشته باشد روانه خانه و کاشانه اش می نمود.

در 1284 خورشیدی از میان تیره ی ورناصری طایفه قندعلی ایل بزرگ بختیاری کودکی دیده به جهان هستی گشود که او را حسن آقا نام نهادند. پدرش محمدعلی و مادرش حاجیه خانم ماهی نام داشت سنین نوجوانی و جوانی خود را در میان ایل و به صورت کوچ نشینی به سر برد. در ییلاق از طبیعت دل انگیز و فرح بخش دو آب صمصامی در چهارمحال و بختیاری و در قشلاق از فضای دلگشا نشاط انگیز آبژدان اندیکا بهره می جست اندامی بلند و سیمایی زیبا و اخلاقی پسندیده داشت. استعداد و نبوغ خارق العاده ی وی موجب گردید تا در سن 18 سالگی لیاقت، کیاست و شایستگی ذاتی خویش را شکوفا سازد این حکیم بزرگ بختیاری در سنین جوانی به طب سنتی و محلی روی آورد وی می گفت: من نه درس طبابت خوانده ام و نه دوره تخصصی در این مورد دیده ام. از سن 18 سالگی این استعداد را در خود دیدم و لذا با توجه به نبود دکتر در روستاها برای معالجه بیماران در آن زمان همت گماشتم و تشویق و قدردانی مردم بیشتر مرا دلگرم می کرد من در مورد شکستگی ، تخته بندی، کج شدن صورت، ورم معده، افتادن ناف، فتق، سیاتیک، در رفتن استخوان لگن و چندین مورد دیگر مهارت خود را اثبات کرده ام و همچنین چندین نفر را که در خواب بر اثر شوک لال شده بودند درکمترین فرصت  خوب نمودم.

ابتدا تمرین و آموزش های مقدماتی خود را بر حیوانات شروع کرد در هر جایی حیوانی جراحتی بر می داشت چه از نظر شکستگی استخوان و چه از حیث امراض دیگر به معالجه و مداوای آنها می پرداخت به طوری که مهارت کامل در این زمینه به دست آورد.

حکیم حسن آقا حاتمی را بدون شک همه خوزستانی ها می شناسند تخصص وی در اکثر بیماری های صعب العلاج وی را به شهرت جهانی رسانده بود این حکیم توانا که زندگی خود را وقف درمان بیماران گذاشته بود در شهرستان مسجدسلیمان و اندیکا بیمارانی به او مراجعه می کردند که پزشکان جواب رد به آنها می دادند.

وی در زمان جنگ تحمیلی دست و پا شکسته را در بیمارستان 22 بهمن به صورت تخته بندی ( آتل) مداوا می کرد وی با استفاده از انواع گیاهانی که می دانست هرکدام برای چه نوع بیماری مفید است مریض هائی را به زندگی برگرداند که حتی سرطان داشتند.حکیم حسن آقا با استفاده از شوک درمانی حتی بیماران فلج را نیز درمان می کرد. در حال حاضر فرزندان این حکیم توانا به نام های حاج رستم و حاجی آقا حاتمی کار پدرشان را دنبال می کنند.

طولی نکشید که فعلیت های پزشکی خود را بر روی انسانها شروع کرد او می گفت: خیلی از بیماری ها و امراضی را مشاهده کرده ام که میان انسان و احشام مشترک است به همین منظور رشد و نبوغ و خلاقیت درمانی را از سن 18 سالگی یعنی زمانی که مهارت و تجربه کافی بر روی بیماری های انسان بدست آوردم شروع کردم. طولی نکشید که شهرت و آوازه طبابت او در سراسر منطقه بختیاری منتشر شد او علاقه و ذوق بسیاری به سرزمین بختیاری داشت و از هیچ کوششی در راه معالجه بیماران فرو گذار نبود. درمان بیماران به وسیله ی داروهای گیاهی اگر چه دیگر یا به عبارتی از مد افتاده است و با پیشرفت علم پزشکی گرایش بیشتر مردم به سوی پزشکان دانشگاه دیده و انواع داروهای شیمیایی می باشد ولی باز هم هستند افراد بسیاری که داروهای گیاهی را بهتر از داروهای شیمیایی تشخیص داده اند.

اگر پزشکانی کار دکترهای علفی و گیاهی را قبول ندارند ولی میل باطنی افراد و گرایش آنان به این دکترهای علفی باید محک و آزمایشی باشد برکار این دسته. در ایل بختیاری و شهرستان مسجدسلیمان کمتر کسی است که نام حاج حسن آقا حاتمی این مردم با تجربه و به عبارت دیگر پزشک ایل را نشناسد و خانه وی را که حکم مطب شفا بخش دارد نداندکجاست.

مراجعه ی افراد به خانه ی وی جهت مداوا، سخت او را مشغول می نمود و افراد مراجعه کننده ی عشایر بیش از دیگران بودند. در زمان جنگ بعد از اصابت موشک به محله ی چاه نفتی و تخریب اماکن، حاج حسن آقا هم به ناچار خانه خود را در نزدیکی محل حوادث بود ترک کرده و به منطقه ی آبژدان اندیکا واقع در 40 کیلومتری مسجدسلیمان رفته بود. بیماری نقل  می کند که از درد سیاتیک ناله می کردم حاج حسن آقا ماهیچه ساق پای مرا با پارچه محکم بسته با پنبه ای آغشته به بتادین و شتشوی دوباره رگ پای مرا پیدا نموده و چندین جای را با تیغ های جراحی مخصوصی که از لفاف درآورده بود تیغ زد و خون سیاه رنگی از پای من به درون لگن زیر پای وی ریخته بعد از چند لحظه خون به سرخی تغییر رنگ داده و حاج حسن آقا پس از پانسمان پای من و شستشوی دست های خود با آب و صابون به سراغ دیگر بیماران رفت. حاج حسن آقا به بهداشت بسیار اهمیت می داد و می گفت بهداشت جز اولیه سلامتی است و جان این انسانها که با دلی پاک و نیتی خالص از راههای دور به سراغ من می آیند به این بستگی دارد.

و ایلات کوچ خود را آغاز می نمودند غالبا در جایی با اندازی می کردند که خانه حاج حسن آقا در آنجا بود . آنان سیاه چادرهای خود را در جوار منزلگاه او بر می افرشتند تا در این زمان کوتاه بتوانند بیماران خود را درمان کنند حاج آقا علم طبابت خود را تجربی و با تمرین و ممارست و ابتکار بدست آورده بود او در هیچ محکمه ی علمی دوره ی تخصصی ندیده بود.

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

آنچه داشت و آنچه نداشت همه و همه از نبوغ ذاتی و استعداد فطری خودش بود. شهرت و آوازه ی این نابغه ی بختیاری سراسر ایران را فرا گرفت . به طوری که از شهرستان های دور و نزدیک و استانهای دور و نزدیک ، بیماران صعب العلاج به او مراجعه می کردند.

طولی نکشید که شهرت و نام او به کشورهای همجوار رسید. بیماران کشورهای عربی همسایه ی ایران، بعضا برای معالجه و درمان نزد این حکیم عالی قدر بختیاری می آمدند و بهبودی حاصل می کردند.

حاج حسن آقا به گیاهان کوهی شناخت کافی داشت و برای درمان اغلب بیماری ها از برگ و ساقه گیاهان کوهی کمک می گرفت. وی هیچ وقت از داروهای داروخانه شهری استفاده نمی کرد او خاصیت و توان درمانی اکثر گیاهان را کشف کرده بود و از هرکدام معجونی تهیه و آماده داشت تا در موقع ضرورت برای بیماران تجویز کند.

در مورد شکستگی استخوان و جراحت های شدید جسمی وسایل نوظهور و ابتکاری با چوب و تخته و امکانات موجود محلی ساخته و در موقع لزوم به کار می برد ، مثلا برای شکستگی استخوان یا پا و از جا در رفتن لگن و یا مچ دست و یا مچ پا و یا گردن وسایلی نوظهور و خود ساخته تهیه کرده بود که هر کدام به موقع  خودش مورد استفاده و درمان مجروحان قرار می گرفت. آن حکیم بزرگ بختیاری بسیاری از بیماری ها را شناخته و درمان آنها را کشف نمود. جا دارد که مردم ایران ، خوزستان، و خصوصا بختیاری ها ی خون گرم همواره نام و یاد این نابغه بزرگ را گرامی بدارند و همایش و کنگره ای شایسته جهت تجلیل از این خادم ملی و ایلی برگزار نمایید.

حاج حسن آقا نمونه یک انسان وارسته به کمال پیوسته و سازنده بود. زهد، عبادت، دیانت و شجاعت برهمگان مشهود است وی در سال 1356 شمسی به زیارت خانه خدا مشرف شد او فردی مصلح و نیکوکار بود که تا زندگی می کرد، امر به معروف و نهی از منکر را پیشه ی خود داشت. حاج حسن آقا در بهار سال 79 خورشیدی پس از 95 سال عمر با عزت رحلت نمود آرامگاه ابدی آن فقید سعید در اندیکا منطقه آپژدان است. روحش شاد و یادش گرامی باد.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بختیاری یعنی کوچ / یعنی حرکت

 
 
غفور اسکندری سبزی
  

بختیاری یعنی کوچ / یعنی حرکتبختیاری یعنی کوچ / یعنی حرکت

مردان و زنان ایل به کوه های ستبر و استوار تکیه داده و بر پهن دشت سرزمین نیاکان خود زیر سقف بلند آسمان بر سر سفره ی عشق و آشتی نشسته اند « دشت هایی چه فراخ ، کوه هایی چه بلند » و قلب هایی به وسعت ایران / بختیاری یعنی کوچ ، یعنی حـــــرکت ، یعنی امید و یعـــــنی زنــــدگی/ به یاد دارم و دارند آنانی که طعم لذیذ کوچ را چشیده اند/ بختیاری چهار فصل / چهار وارگه / از زمان رویش گل و بابونه خانه های ساده ی سنگی خود که تنها برای زمستان در آن بیتوته کرده را ترک کرده و به مکانی دیگر کوچ می کرد که وار بهاره اش می گفتند/ پس از چندی دوباره حرکــت را از سر می گـــرفت و به سر دســیر نقل مکان می کرد تا از طبـــــیعت زیبای خداوند بهره گیرد/خوب به یاد دارم و دارید آن گاه که بند تیرک بهون مان را به همـــسایگی برف و بوته ی چو یل گره داده و عهد می بستیم که تا آب شدن آخرین سپیدی برف در آن جا بمانیم/ ماندیم و گل چو یل خشکیده و رنگ خر کول  زرد. / دوباره وقت کوچیدن ، کوچیدن در های و هوی زنان و مردان قبیله و گریه های کودکان معصوم  در گه واره بر گرده ی مادران بی ادعا و گذر از راه های پر پیچ و خم و صعب العبور روانه ی  فصلی دیگر . فصل پاییز . فصل کمال سیب و زوال برگ . این بار نیز می آمدیم تا "زیر سایه یک کپر / دور از ریا / دور از دروغ / آتش درون خویش را / به یک پیاله دوغ سرد" کنیم.می نشستیم کنار آب روان تا گذران عمر را به نظاره بنشینیم / گاه از شاخه ی سر فرو هشته ی درخت رز، خوشه ی انگوری را بر جریان رود نهاده تا از خنکای آن میل کنیم / کوچ یعنی سادگی، یعنی دور از تجملات و تعلقات /  هر چه بود با خود می بردیم مشک آب ،کتر سیاه چای و قوری بست خورده مان./ بختیاری یعنی سادگی / یعنی بی ادعا / از وارگه که بر می گشت / تش و چاله یی بر جا می گذاشت و معتقد بود که نباید  آب بر آتش ریخت . پس از توقفی کوتاه وچیدن باغ و انار و انجیر و با سرد شدن دمای هوا کم کم به فکر سر پناه یی به تر از کپر / که شاید چند ماه یی را در آن سر کنند  این چهارمین کوچ است که باید آغاز شود و ایل باید باز گردد تا گوسفندان و دارایی اش را به جایی امن پناه دهد. همین که ایل جا می گرفت بی درنگ به کاری دگر مشغول / چرا که زندگی عشایر بر مبنای تلاش بود و پویایی. با بارش اولین باران "جیل" بلندی را برداشته تا دارها را نوازش کرده که از سر تواضع برای اهل آبادی بلوط بریزند چراکه خداوند روزی آنان را در پوسته ی ضخیم میوه ی این درخت تنومند و به دیعه گذاشته.بعد از خشکیدن مغز بلوط و جدا سازی "جفت" ، مغزه ی آن را درون سبدی در معرض جریان آب قرار داده تا تلخی اش از بین برود و مادران از کلگ شیرین آن نانی تازه بپزند و ما با دوغ تناول کنیم. روزها و شب ها با خاطرات تلخ و شیرین می گذشت اما."چه جورها که کشیدند بلبلان از دی / به بوی آن که دگر نو بهار باز آید."دوباره باران رحمت/ دوباره برف/ برف نو بر بام خانه ی مان می نشست و ما بر سپیدی اش نماز می گزاردیم / گاه که سقف ساده ی بسیار نقش خانه چکه می کرد با پارویی برف ها را کنار زده و توتری بر روی کاه گل پشت بام می غلتاندیم  تا مبادا فرو ریزد و تمام دار و ندارمان از بین برود سکوت همه جا را پر کرده و چند قدم پایین تر گوسفندان نیز در گوشه ی اتاقی قدیمی کز کرده و چشم به راه آذوقه ی  خود دوخته و چوپانی که در خلوت تنهایی خود و دور از گله / زیر یک لا نمدی نی لبک بر لب و آرام آرام می نوازد تا دوباره فصل کوچ دیگر /بختیاری یعنی کوچ / یعنی آغاز

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مال موریها


 

چه صفايي داشت

مال موري ها *

و چه سرخوش همه با هم،

زير يك سقف پر از عقرب و مار

دست به دست

مي رسانديم به هم

عاطفه ها.

اوج خوشحالي ما آمدن نوروز بود،

كه فراوان

همه اسباب لعب

پيدا بود.

و چه ساده

جست مي زد

به هوا

خنده هامان از ذوق

كه غم ناني اگر بود ، که بود

همه پنهان به دل مادر بود.

چه صفايي داشت

مال موري ها

خانه ها مان بي مرز

باغچه ها مان بي پرز*

غم همسايه ي ما

غم ما بود

غم ما نيز، غم همسايه ها

و چه شيرين

گوش را آوازي

از صداي پيت ها* پر مي كرد

تانكر نفت كه ُپر مي آمد .

وچه ذوقي!

داشت مادر

ازسر چاه كه  برمي گشت ،

سياه!

بچه ها خنديدند.

پدرم مي فهميد ،

عمق اين فاجعه ها.

آري آري ،

پدرم نيز يقين مي دانست

غم ناني ، كه نهان بود به دلْ مادر را .

 

 

*مال موري ها: نام محله اي است در مسجدسليمان

*پرز: نرده توري ، فنس

*پيت: بشكه نفتي

 

 

شعر از: علی خدادای کریموند

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

رودخانه بازفت


رودخانه بازفت که پس از طی سراسر شرق منطقه به رودخانه کارون می پيوندد، ‌يکی از بکرترين و بديع ترين امکانات گردشگری منطقه است. مسير طولانی اين رودخانه در کنار متراکم ترين و دست نخورده ترين محدوده های جنگلی با چشم اندازهای زيبا و چشم گير، روز به روز ارزش و اهميت تفرجگاهی بيش تری پيدا می‎کند. حاشيه رودخانه بازفت با دسترسی به جاده شهرکرد - مسجد سليمان، از جنگل ها، دره ها و گردنه های پرپيچ و خم گذشته و در مسيری طولانی پس از سيراب کردن‌ آبادی های فراوان و خلق زيبايی های شگفت انگيز و چشم اندازهای بديع به رودخانه کارون می ريزد. حواشی اين رودخانه از زيباترين مسيرهای جلب جهانگرد محسوب می شود که در هر فصلی جاذبه های خاص خود را دارد. بر فراز اين رودخانه گردنه چری با همه زيبايی و عظمت واقع شده است که به تنهايی به جهت طبيعت منحصر به فرد خود يک ناحيه سياحتی جالب توجهی به شمار می آيد، به خصوص که جنگل های نسبتا متراکمی اطراف آن را فرا گرفته اند.

این رودخانه دایمی که 95 کیلومتر طول دارد، از شهرستان های شهرکرد و بروجن در استان چهارمحال و بختیاری عبور می کند و سر چشمه رود کارون است. ارتفاع سرچشمه این رود 2750 متر، ارتفاع ریزشگاه آن حدود 850 متر و شیب متوسط آن 2 درصد است..

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تقسیمات ایل موری


-تیره  اسدوند
-تیره کریم وند

- تیره عبدوند

 - تیره غریب کر
- نیره عیدی وند

 -تیره قاسمعلی وند

- تیره عوروند
-تیره علیجانوند

-تیره کرداک ونی
- تیره کرطلائی

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

قلعه ی دهناش در بازفت

اين قلعه براساس كتيبه سردر آن در سال 1334 ه.ق. ساخته شده است. اين قلعه توسط يكي از کلانتران معروف وسرشناس ایل موری‌نام آ محمد  ظاهري‌ عبده وند که در کل استانهای خوزستان واصفهان وچهار مهال بختیاری بنام آمحمد موری کلانتر ایل موری  شهرت داشتند ساخته شده است،

كه در زمان خود  درچهار مهال سمت كلانتر بازفت بالا را به عهده داشته ودرگرمسیردر اندیکا ه منطقه کمبو آبژدان وکوه شو بود)اين قلعه را ساخته و آن را منزل مسكوني خود قرار داده است. استاد كار قلعه فردي به‌نام استاد رضا اصفهاني بوده كه با آجر پخته به ساخت قلعه اقدام کرده است. که آرامگا این بزرگمرد در اندیکاه در روستای امامزاده صالح کوتاه میباشد که همه مردم از سخاوتمندی این بزرگ مرد یاد می کنند بعد از مرگ این بزرگ مرد فرزند ایشان آولی موری کلانتر ایل موری بوده است که بعضی از مردم این قلعه را قلعه ولی موری هم میدانند که بعد از مرگ آولی موری آ اسکندر موری کلانتر این ایل بوده است

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

همایش فرهنگی قوم بختیاری در نجف آباد برگزارشد

هفتمین همایش فرهنگی هنری قوم بختیاری همزمان با ولادت حضرت معصومه (س) و هفته دفاع مقدس با حضور ده‌ها تن از نویسندگان، هنرمندان، شعرا و شخصیت‌های برجستهٔ سیاسی از جمله دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و خیل عظیم مردم در نجف آباد اصفهان برگزار شد.

به گزرش آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)، در ابتدای همایش و پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید، دبیر همایش آقای اقبال صالحی هدف از برگزاری این همایش را همبستگی اقوام ایرانی اعلام نمود و در ادامهٔ سخنان خود یادآور شد که رسالت ما یک روز دفاع از مرز‌ها بود و امروز پیشرفت در عرصه‌های علمی، فرهنگی و هنری است.

پس از آن شاعر گرانقدر استاد عبدالعلی خسروی با خواندن اشعاری از حماسهٔ بزرگ شیرعلی مردان خان علیه حکومت پهلوی یاد کرد.

سخنان حجت الاسلام علی نظر ممبینی نیز نشاط تازه‌ای به جو حاکم بر سالن داد. وی لزوم توجه به فرهنگ‌های بومی و فعالیت سازمانهای مردم نهاد را از سیاست‌های کلان حکومت یاد کرد و خواستار حمایت ویژهٔ دولت از این گروه‌ها و نهاد‌ها شد.

حجت الاسلام ممبینی در ادامه به این نکته که «دیروز فرزندان ایران زمین سپاهیان کوروش بودند» و ذکر ابعادی از «عملیات نظامی فتح قندهار و دلیری سرداران بختیاری در ادوار مختلف تاریخ ایران»، گفت: فرزندان‌‌ همان سرداران در جنگ هشت ساله با دفاع از ایران زمین دوباره میهن پرستی و دینداری خود را ثابت نمودند.

ممبینی در پایان سخنان خود حمایت از جوانان و نخبگان بختیاری را خواستار شد.

پس از آن داراب رئیسی پشت تریبون رفت و درباره ماهنامه فرهنگی کهرنگ سخن گفت.

وی گفت: فعالیت فرهنگی در قوم بختیاری فاقد هرگونه حمایت مادی و معنوی دولت است و همیشه از منابع مالی شخصی جهت انتشار ماهنامه استفاده کرده‌ایم و هیچ‌گاه فرهنگ فروشی نکرده‌ایم.

رئیسی با بیان یکی از دغدغه‌های اصلی خود از همهٔ نویسندگان بختیاری تقاضا کرد تا در رویکرد خود تجدید نظر نمایند و اینکه نوشتن از گذشته کافی نیست و ما باید از اکنون و وضعیت حال بیشتر بنویسیم.

این شاعر بختیاری در پایان یادآور شد: باید به کودکانمان بیاموزیم که در راه ایران زمین هزاران شهید تقدیم نمودیم و آن‌ها بیشتر با آن از جان گذشتگان آشنا شوند.

سخنرانی دکتر رضایی با یک جمله به زبان بختیاری آغاز شد. اوین جمله فرمانده هشت سال دفاع مقدس که «خوشحال هستم از اینکه در کنار گویل (برادران) و ددویل (خواهران) خودم هستم»، با تشویق شدید حضار همراه شد و با ابراز شادمانی پر شور حاضران در سالن همراه شد.

سردار رضایی با اشاره به جنگ تحمیلی، به همبستگی اقوام ایرانی در جهت شکست دشمن و بیرون راندن از خاک ایران اسلامی اشاره کرد و با یادآوری پیوند عمیق بین ایران و اسلام، گفت: دلاوری و سلحشوری فرماندهان و رزمندگان بختیاری در دفاع مقدس برگ دیگری از افتخارآفرینی این مردم برای ایران و اسلام بود که با جانفشانی‌های خود یاد سرداران و شهدای بختیاری در ادوار گذشته را زنده کردند.

محسن رضایی از کلیهٔ بختیاری‌ها خواست که دست در دست یکدیگر برای پیشرفت و آبادانی ایران زمین تلاش نمایند. وی همچنین به پیوند چند صد ساله مردم اصفهان با بختیاری‌ها در مبارزات ملی و سرزمینی اشاره کرد و ضمن توصیه همه اقشار جامعه به اتحاد و برابری برای پیشرفت ایران اسلامی، خواستار رسیدگی بیشتر مسئولین شهری خطهٔ شهید پرور و قهرمان یزدانشهر نجف آباد برای فقرزدایی و مشکلات مردم در حاشیهٔ شهرهای شهرستان نجف آباد شدند

نويسنده: - | تاريخ: سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

شهرستان لالي

شهرستان لالي داراي پيشينه تاريخي بسيار كهن ميباشد. چنانكه پروفسورگريشمن باستان شناس معروف فرانسوي قديمي ترين اثار سكونت انسان در فلات ايران را در غاري به نام غار پبده واقع در شمال شهرستان لالي كشف كرد . به اعتقاد پروفسور گريشمن مردماني كه ساكن اين غار بوده اند حدود 15 هزار سال پيش مي زيسته اند كه اين به خودي خود ثابت مي نمايد كه لالي در ادوار مختلف تاريخي از كانونهاي مهم زندگي بشر در ايران بوده و گواهي ديگري بر اين ادعا آثار ارزشمندي ميباشد كه از دوره هاي مختلف زندگي بشر در لالي بر جا مانده اند كه از ان جمله ميتوان به اثار پل هاي مختلف بسته شده بر رودخانه ها و بقاياي قلعه هاي ساخته شده بر فراز كوه ها و دشتها و نقش برجسته هاي صخره ها و كوه ها و اثار شهرهاي باستاني ايرانشهر - چال شهر- بنوار - در شهرستان لالي و وجود بقاع متبركه امامزادگان مورد احترام مردم همه از رونق لالي در ادوار گذشته حكايت دارند

نويسنده: - | تاريخ: جمعه 8 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

نام های کارون

«هانری راولینسون» از جمله نظامیان انگلیسی و کاشف خطوط کتیبه بیستون، در سال 1827م به خدمت ارتش هند شرقی درآمد و در سال 1833م برای نخستین بار به ایران سفر کرد و در سال 1836 عازم خوزستان و کوه‌های بختیاری شد(پور بختیار، 1384: 130 -131). او درباره  نام قدیمی رود دز چنین نوشته است:
«رود دز پس از گذشتن از کوه تنگوان از کنار دزفول عبور کرده و در محلی موسوم به «بند قیر» به کارون می‌پیوندد. من معتقدم این رود همان کوپرتس می‌باشد»(راولینسون، 1362: 78).
«کرزن» نیز درباره نام قدیمی کارون چنین نوشته است:
«... به نظر من کارون همان یسی تیگریس (یعنی دجلة قدیم) قدماست که نئارخوس به عزم پیوستن به اسکندر با کشتی از آن عبور کرده بود» (کرزن، ج2، 1373: 403).
در کتاب «تاریخ جغرافیایی خوزستان» درباره‌ی کارون آمده است که عرب‌ها کارون را با نام «دُجَیل اهواز» می‌شناسند، علاوه بر این به نظر می‌رسد کارون کلمه‌ای تحریف شده از نام‌های باستانی «کُرَنگ» و «کُرَن» باشد.
در واقع کُرَند و کُرَن و کُرَنگ به معنی زرد و حنایی است و به اسب دارای چنین رنگی نیز اطلاق می‌شود و ظاهراً چون این رود از زردکوه بختیاری سرچشمه می‌گیرد به این نام معروف شده است(امام شوشتری، 1331: 39).
«لسترنج» مؤلف کتاب «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی» نیز معتقد است که لفظ کارون از کوهرنگ گرفته شده و کوهرنگ نیز نام کوه‌هایی است که رود کارون از آن سرچشمه می‌گیرد(لسترنج، 1337: 251)
توصیف بند قیصر روی شاخه‌ی شرقی کارون از دید سیاحان خارجی:
«بارون کلمنت اوگوستوس دوبد» نایب اول سفارت روسیه تزاری در تهران در اواخر سال 1840م عازم دیدار آثار باستانی جنوب شد و از شهرهای زیادی در مسیر خود دیدن کرد(پور بختیار، 1384: 145) که یکی از این شهرها شوشتر بود که وی شهر شوشتر و به ویژه بند قیصر بر روی کارون را به خوبی توصیف نمود که در اینجا به نقل مطلب وی پرداخته می‌شود:
«طول بند از یک طرف ساحل تا طرف دیگر آن بیش از ششصد قدم است و از سنگهای بزرگ خارا که با قیدهای آهنی به یکدیگر متصل‌اند، ساخته شده است. عرض معمولی بند چهارده قدم است، ولی همه جا به این مقدار نمی‌رسد. می‌گویند عمق رودخانه در نزدیک بند به بیست و پنج تا سی ذرع می‌رسد. دریچه‌های باریکی در سد تعبیه شده تا جریان بخشی از آب را به بیرون میسر کند...»(دوبُد، 1371: 337).
بارون دوبُد همچنین - به نقل از راولینسون- درباره‌ی بند شوشتر نوشته است:
«به نظر می‌رسد اردشیر بابکان، فرزندش شاپور پس از آن که شوشتر را بر ساحل چپ کارون در پیچ رودخانه بنا نهادند، کانال عمیق و عریضی در خاور شهر حفر کردند تا آب رودخانه منشعب شود. این نهر مصنوعی از کارون و درست در بالای شهر جدا می‌گردد و همانند شاخة اصلی رود در قسمت باختری شوشتر، این شاخه هم قسمت خاوری شهر را محافظت می‌کند و بدین ترتیب موضع شوشتر فوق‌العاده مستحکم می‌گردد. اما چون شهر شوشتر در زمین مرتفع واقع شده و هیچکدام نمی‌توانستند آب آن را تأمین کنند، پس به کار متهورانه دیگری نیاز افتاد تا این نقص بر طرف شود. از این رو بند عظیمی در بستر رودخانه و در فاصلة نیم میلی دهانه کانالی را که بعداً ساخته شد، بنا گردیده و دریچه‌های باریکی در آن تعبیه شد تا حجم زیادی از آب به عقب و به درون نهر مصنوعی رانده شود. سپس بندی دیگری بر دهانه کانال زده شد که گویی ادامة خط ساحل اصلی است و ارتفاع آن دقیقاً تا حد ارتفاع بند پایینی بالا آورده شد. در اینجا نیز جریان آب به وسیله دریچه‌ها تأمین گردید و حال تمامی بستر رودخانه به صورت یک مخزن عظیم درآمده بود و دهانه کانال را از آن طرف مستقیماً از داخل تپه ماسه سنگ که ساحل چپ رودخانه میان دو بند را تشکیل می‌دهد در سطح پایینتر از آب حفر کردند و به بند متصل ساختند؛ بدین ترتیب آب از سطح بالاتر بند به فراوانی در درون کانال راه افتاد  و آب کافی برای شهر  و سیراب کردن کشتزارهای وسیع منطقه‌ای که در جنوب آن گسترده است، فراهم آمد. قبل از آنکه ساختمان بندها آغاز گردد و تمام آب رودخانه داخل کانال مصنوعی جریان یابد، احتمالاً دهانه آن را عمیق کرده‌اند و کف آن قسمت از بستر اصلی رودخانه میان دوبند را که می‌بایستی مخزن عظیم را تشکیل دهد با تخته سنگهای بزرگی که از کوه بریده‌اند، سنگ فرش نموده‌اند با قیدهای فلزی به همدیگر بسته‌اند تا از پایین رفتن رودخانه جلوگیری شود و هم ایمنی و قدرت اضافی برای کل مجموعه فراهم شود...»                        ( دوبُد، 1371: 343).
       مادام دیولافوای باستان‌شناس نیز در‌باره‌ی تأثیر ساخت سد و تنظیم جریان آب کارون توسط شاپور ساسانی نوشته است:
شهر شوشتر توسط شاپور بزرگ تأسیس یافت و مانند جندی‌شاپور رونق پیدا کرد. این پادشاه ساسانی با کمک اسرای رومی جریان شط کارون را تنظیم کرد و سدهایی با اصول علمی ساخت و سطح آب را در جلو آنها بالا آورد و به توسط کانال‌ها شعبی از آن جدا کرد تا اراضی بایر مشروب گردد و چون خاک خوزستان حاصل‌خیز بود در مدت کمی پس از مشروب شدن به اندازه صد برابر مخارج آبیاری عایدات آورد (دیولافوا، 1378: 780).
سرپرسی سایکس نیز درباره‌ی سد ساخته شده‌ی قدیمی توسط شاپور پادشاه ساسانی می‌نویسد:
«این شهر[شوشتر] در پایین دست محلی که کارون به دو شعبه منشعب میشود، در قطعه اراضی مرتفعی واقع شده و قلعه‌ای دارد که می‌توان گفت بهترین قلاع ایران می‌باشد و در دامنه آن سدی است که از شاهکارهای زمان ساسانیان و دارای نقش و نگارهایی است که منسوب بزمان والرین امپراطور روم است. طول سد مزبور را گویند به 570 ذرع میرسد و از بناهای شاپور میباشد. در جبال حوالی شوشتر چندین غار بزرگ و اطاقهای مربع وسیعی ساخته شده و آسیاب‌های متعدد نیز در اطراف شهر دیده میشود»(سایکس، 1363 :287).

شرح چگونگی اولین کشتی‌رانی در رود کارون از دیدگاه لایارد:
لایارد پس از ورود به خوزستان درباره عبور از رودخانه کارون با کشتی «آشور» چنین نوشته است:
«...قبل از ترک بغداد، مایل بودم برای بررسی و امکان ایجاد روابط تجاری و بازرگانی بین ایران و انگلیس، با یکی از کشتی‌های تجاری کمپانی هند شرقی که در آبهای دجله رفت و آمد می‌کردند، خود را از آبراه کارون به شوشتر برسانم و از لحاظ کشتیرانی عمق و بستر این رودخانه را مساحی نمایم. قبلاً ناوبان «سلبی» با کشتی «نیتو کریز» ثابت کرد که آبراه کارون قابل کشتی‌رانی است و کمی پیش از آن، یعنی در سال 1836، ماژور «اسکتورت» یکی از افسران تحت فرمان «کلنل چیزنی» با یک کشتی به ظرفیت «نیتو کریز» از طریق کارون خود را به اهواز رسانید، لیکن در حوالی اهواز وجود بقایای یک آب‌بند قدیمی، مانع عبور کشتی بسوی شوشتر می‌شد. این سد مخروبه‌ که به «بند اهواز» موسوم است در ازمنه گذشته جهت استفاده کشاورزی و آبیاری، بر روی کارون احداث شده بود. من عقیده داشتم که با یک کشتی به ظرفیت «نیتو کریز» می‌توان به آسانی از     «بند اهواز» عبور نمود و خود را به آبراه گرگر و شوشتر رسانید. «کلنل تایلور» نماینده انگلیس مقیم بغداد، با گرمی از پیشنهاد من استقبال کرد. ناوبان «سلبی» نیز تمایل خود را جهت انجام این سفر دریایی ابراز داشت... ما بغداد را در آخر فوریه با کشتی «آشور» به ظرفیت نیتو کریز ترک نمودیم و اوایل مارس وارد آبراه کارون شدیم... بعلت بارندگی‌های زیاد در ارتفاعات لرستان آب کارون به حد بی‌سابقه‌ای طغیان کرده بود و ما با تجربه‌ای که از قبل داشتیم بدون هیچ مشکلی وارد اهواز شدیم و سوخت کشتی را نیز از بیشه‌های اطراف رودخانه تأمین نمودیم.
در اثر طغیان رود کارون، «بند اهواز» زیر آب فرو رفت و در میان شکاف‌ها و صخره‌های بزرگ، گردابهای مخوفی به وجود آمده بود عبور کارون از آن موقع خالی از خطر نبود... در بالای اهواز، تمام زمینهای بالای رودخانه زیر آب بود کشتی بعلت فشار رودخانه به کندی پیش می‌رفت... پس از دو روز وارد «بند قیر» شدیم. در بند قیر، آب «گرگر» و رودخانه دزفول به «کارون» ملحق می‌شوند، این رودخانه‌ها به خاطر رسوباتی که با خود حمل می‌کنند، از محل باتلاقی تا مسافتی طولانی، با سه رنگ مختلف دیده میشوند. کارون که کانال مرکزی را تشکیل می‌دهد قرمز رنگ و آب گرگر مثل شیر سفید و رودخانه دزفول کمی سیاه به نظر می‌رسید»(لایارد، 1376: 315- 317).
«مهراب امیری»  تلاش لایارد را برای کشتی‌رانی در کارون نتیجه‌بخش دانسته و نوشته است:
امید و آرزوی لایارد برای کشتی‌رانی در کارون سرانجام به نتیجه رسید. چهل و شش سال بعد از ورود «آشور» به آب‌راه کارون، یعنی در سال 1888 میلادی «سر درومندولف» سفیر انگلیس در تهران موفق شد فرمان آزادی کشتی‌رانی در کارون را از ناصرالدین‌شاه بگیرد که متن فرمان آن به این صورت است:
«دولت علّیه ایران نظر به وسعت تجارت و آبادی مملکت خود و ترقی فلاحت خوزستان و اهواز قرار داده است که کشتی‌های تجاری عموم دول بدون استثناء علاوه بر کشتی‌های بادبانی که سابقاً در کارون عبور و مرور می‌کردند، در رود کارون از محمره الی سد اهواز به حمل و نقل مال‌التجاره مشغول باشند، ولی مشروط است بر این که از سد اهواز به بالا تجاوز نکنند، زیرا که از سد به بالا مخصوص به کشتی‌های بادبانی و تجاری خود و دولت ایران و تبعه دولت ایران است و حق‌العبوری هم که دولت ایران قرار داده است، در محمره ادا کنند و حامل اشیائی که قدغن دولت ایران است نباشند و بیشتر از اندازه که برای گرفتن و گذاشتن بارهای تجاری لازم است توقف نکنند- به جهت استحضار آن جناب زحمت داده مورخه 24 شهر صفر 1306»            (همان : 322 یادداشت مترجم).
 «ایزابلا بیشوب» یکی از مسافران تیزبین و نکته‌سنج قرن نوزدهم در رابطه با گسترش فعالیت‌های کشاورزی و بازرگانی در کرانه‌های ‌کارون پس از آزادی کشتی‌رانی در رودخانه در سال 1888 می‌نویسد: «تغییرات مهمی در جهت بهبود وضع مردم و سکنه دهات صورت گرفته است... مالیات‌ها کمتر شد، در عوض زراعت و کشاورزی در گوشه و کنار توسعه یافت...»(گارثویت، 1373: 117).

ساخت پل بر روی کارون و جاده‌ی کاروان‌رو توسط برادران لینچ:
ساخت پل بر روی کارون سابقه‌ای طولانی و تاریخی دارد. سرپرسی سایکس در سفرنامه‌ی خود فصلی را با عنوان «خط سیر اسکندر کبیر از سند تا کارون» اختصاص داده است. او پس از شرح چگونگی حمله اسکندر به ایران به چگونگی ورود سردار یونانی به خوزستان از جمله ورود به بهبهان، شوش و اهواز مطالبی را آورده و نوشته است که اسکندر پس از استقرار در خوزستان «قوای خود را در اهواز متمرکز ساخت و روی رودخانة کارون پل بزرگی نصب کرد»(سایکس، 1363: 206). که این امر اشاره به قدمت ساخت پل توسط سردار یونانی بر روی کارون اشاره دارد. با این اوصاف در بیش از یک قرن پیش ساخت پل بر روی کارون توسط برادران لینچ از شاخص‌ترین مواردی است که در منابع گوناگون خارجی انعکاس یافته است که برای آشنایی بیشتر به آن اشاره می‌شود.
    در اکتبر 1896م شرکت برادران لینچ صاحب کمپانی کشتی‌های بازرگانی فرات و دجله در بغداد و بصره طرحی برای وزیر مختار انگلیس در تهران ارسال داشت که در آن پیشنهاد شده بود که آماده است یک جاده کاروان‌رو بین اهواز و اصفهان احداث کند، مشروط بر این که دولت ایران امنیت این جاده را تأمین کند و مبلغی هم از عایدات راهداری را به صاحب امتیاز بپردازد. با این تمهیدات و مقدمه‌چینی‌ها امتیاز جاده شوشتر- اصفهان به برادران لینچ واگذار گردید(گارثویت، 1373: 178- 179).
        اعطای امتیاز جاده شوشتر – اصفهان ظاهراً به وسیله «کلنل پیکوت»(picot ) فرد نظامی سفارت انگلیس در تهران تنظیم و با موافقت نماینده دولت و اسفندیارخان سردار اسعد اول و محمد حسین سپهدار و حاجی علی‌قلی‌خان(از دو خانواده ایلخانی و حاج‌ایلخانی) صورت قانونی به خود گرفت (همان: 180). پس از مذاکرات نهایی بین «چارلز هاردینگ» از طرف وزارت خارجه انگلیس و برادران لینچ با حاجی علی‌قلی‌‌خان سردار اسعد، سرانجام در تاریخ سوم مارس 1898 م به نتیجه رسید و در ماده سوم این قرارداد این موارد مربوط به ساخت پل بر روی کارون به چشم می‌خورد از جمله این که «پس از عقد و امضاء قرارداد بلافاصله کار ساختمان جاده و نصب یک پل آهنی روی رودخانه کارون در گذار بلوطک و احداث یک پل در پل عمارت آغاز گردد و چنانچه برادران لینچ مصلحت بدانند، می‌توانند کاروانسرا یا خانه‌های موقت جهت سکونت کارگران خود بنا کنند... اختیار کلیه جزئیات و عملیات ساختمانی و احداث پل‌ها و کاروانسراها در رابطه با جاده کاروان‌رو به عهده برادران لینچ محول شده است و به علاوه تعداد و مساحت کاروانسراها تماماً با صوابدید برادرین لینچ تعیین خواهد شد»(همان: 181- 182).
پس از انعقاد این قرارداد «لینچ یک پل فلزی به طول یکصد و بیست پا و عرض ده پا احداث کرد و یک کاروانسرا در مسیر جاده بنا کرد...»(همان: 186) و در چهاردهم دسامبر 1898 م کار نصب پل فلزی روی رودخانه کارون به پایان رسید و کاروان‌ها می‌توانستند پس از طی پانزده تا هجده منزل خود را به اصفهان برسانند (همان: 195). پس از افتتاح این پل، از ایلات و طوایفی که احشام خود را از پل عبور می‌دادند، عوارض گله‌داری دریافت می‌گردید (همان:194 یادداشت مترجم).
لازم به ذکر است که در گذشته در بختیاری دو نوع مالیات دریافت می‌گردید، یکی به نام گله‌داری یا مالیات «شاخی» و دیگری مالیات خیش! مالیات اولی یعنی شاخ‌شماری در فصل بهار وصول می‌گردید و پس از سال 1898 آن دسته از طوایف بختیاری که در جاده کاروان‌رو بختیاری رفت و آمد می‌کردند، مالیات خود را سر پل پرداخت می‌کردند (گارثویت،1375: 98) که خود شیوه‌ای سودمند برای دریافت مالیات جدید بود، بنا براین از لحاظ تجاری جاده مال‌رو بختیاری بسیار موفقیت‌آمیز بود.
       با توجه به مطالب ذکر شده می‌توان گفت که قرارداد بختیاری – لینچ و ساخت پل بر روی کارون نقطه عطفی در روابط بریتانیا و عشایر جنوب غربی ایران بود؛ چرا که قبل از انعقاد این قرارداد تا اندازه‌ای روابطی بین بختیاری‌ها و بریتانیا وجود داشت، ولی نه در حدود یک ارتباط گسترده رسمی. انعقاد این قرارداد موجب شد که مسافران و جهانگردان و جغرافیادانان و افسران انگیسی به این منطقه سفر کنند و هم بختیاری‌ها و هم بریتانیا به سهم خود از این مسافرت‌ها بهره‌مند شوند و همچنین بریتانیا موفق شود که نفوذ خود را به طور گسترده‌ای در مناطق بختیاری و قبایل عرب تحت نفوذ شیخ محمره(خرمشهر) توسعه و گسترش دهد (گارثویت،1373: 188). بازتاب وجود چنین قراردادی و فواید حاصل از آن در اظهار نظر افراد سیاستمدار برجسته‌ی انگلیس به خوبی انعکاس یافته است، چنانکه در سال 1899 «لرد کُرزن» نایب‌السلطنه هندوستان اظهار عقیده کرد که مناطق شمال کارون و سرزمین عشایر بختیاری و دیگر قبایل بدوی آن منطقه برای بریتانیا منطقه امیدبخشی است و دولت انگلیس می‌تواند از لحاظ سیاسی در این سرزمین که هم اکنون خوانین بختیاری و برادران لینچ قراردادی جهت احداث یک جاده کاروان رو به امضاء رسانیده‌اند، جای پایی برای خود پیدا کند. گر چه این پیشنهاد به طور کامل مورد توجه وزارت بریتانیا قرار نگرفت، ولی فکر ایجاد روابط بین بریتانیا و رؤسای قبایل ایران در اوایل قرن بیستم، یکی از اهداف اصلی مأمورین وزارت خارجه انگلیس بود (گارثویت،1375: 121- 122).
    «الیزابت مکبن‌روز» بانوی سیاح انگلیسی نیز در توصیف و اهمیت این قرارداد می‌نویسد:             جاده کوهستانی بختیاری- اصفهان کوتاه‌ترین راهی است که تهران را از اصفهان به آب‌راه کارون، تنها رودخانه قابل کشتی‌رانی ایران در خلیج فارس وصل می‌کند و به همین مناسبت موقعیت جغرافیایی بختیاری از لحاظ سیاسی و اقتصادی از اهمیت و اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. از لحاظ پیشینه‌ی تاریخی نیز نشانه‌هایی از یک جاده سنگ‌فرش بزرگ وجود دارد که شوشتر را از طریق کوهستان‌های بختیاری به اصفهان مربوط می‌کرده‌ است. علاوه بر این، آثار و خرابه‌های نُه پل که به سبک و معماری بسیار جالبی بر روی کارون در زمان‌های گذشته ایجاد کرده‌اند، باقی مانده است (مکبن‌روز، 1373: 56). علاوه بر پل‌های قدیمی، چند پل معلق نیز به وسیله شرکت لینچ بر روی کارون در مسیرهای دوپلان، شلیل و گدار بلوطک ساخته شده است(همان: 57).

چگونگی عبور عشایر بختیاری از رود کارون در زمان گذشته:
آب تمام رودخانه‌های زاگرس مرکزی در فروردین در مقایسه با مهرماه به شش تا ده برابر می‌رسد. در فصل بهار که سطح آب رودخانه‌ها بالا می‌آید، عشایر برای رفت و آمد و عبور از پهنای رودخانه‌ها دچار مشکلاتی می‌شوند. همچنان که بعضی از آن‌ها با تعیین مسیری از قبل و بدون استفاده گذاردن پل‌ها، مجبور به عبور از رودخانه‌ها می‌شوند(امان، 1367: 45). عبور عشایر از رودخانه و شرح مشکلات آنان در چندین فیلم مستند و با ارزشی که موجود است - از جمله «گراس» - به خوبی بازتاب یافته است. به عبارتی بهتر، فیلم‌های زنده و مستندی از کوچ ایل بختیاری در دست است که نشان می‌دهد که در گذشته کوچ و جا به‌جایی برای آن‌ها با چه دشواری‌های سخت و طاقت‌فرساسی همراه بوده است و بیشتر اوقات در هنگام کوچ تعداد زیادی از دام‌ها تلف می‌شدند و چه بسا گهگاهی هم جان انسان‌ها در معرض خطر قرار می‌گرفت. ایل بختیاری در هنگام کوچ می‌بایستی از رودخانه‌های سرد و مواج بگذرند و چون پلی بر روی رودخانه‌ها وجود نداشت، ناگزیر بودند با استفاده از کلک - که متشکل از چند مشک باد کرده است- از رودخانه‌ها عبور ‌کنند. زن‌ها، بچه‌ها  همه بر روی کلک به آن سوی رودخانه برده می‌شدند و غیر از این موانع باید از روی ارتفاعاتی که در حدود هفت تا هشت هزار پا از سطح دریا ارتفاع دارند، بگذرند تا خود به موانع و گردنه‌های اصلی درون زردکوه برسانند   (گارثویت، 1373: 50). درباره‌ی عبور عشایر بختیاری از کارون و شعبه‌های آن بهترین توصیف را «مریان سی کوپر» ذکر کرده است از جمله او در یادداشت‌ها و خاطرات خود آورده است که: «اکنون در کنار رودخانة کارون هستیم و من از وجد در پوست خود نمی‌گنجم و هیجانم  به حدی رسیده که نمی‌توانم چیزی بنویسم. گذشتن از این رودخانه واقعاً جنگی است به بزرگی آن در مبارزه با دشواری طبیعت و نبردی نمی‌توانم تصور کرد... کارون در این نقطه یک کیلومتر عرض دارد. آب آن که در اثر ذوب شدن صدها قله کوهستان به وجود آمده، در بستر سنگلاخ و سرآشیبی روی هم می‌لغزد و به جلو میرود و از سردی به یخ می‌ماند. رودخانه پر از گرداب و جریان‌های تند و خطرناک است. آب با شدت از کناره سنگها و لبه تیز صخره‌ها فرو میریزد. نه پلی و نه قایقی در کار است و در یک طرف پنج هزار نفر ایلیاتی با بار و بنه و مایملک‌شان و قریب نیم میلیون چارپایانشان قرار دارند. تعدادی زن و بچه و نوزاد همراهشان است. حیوانات هم در فصل بهار بچه دارند و همه این موجودات باید به سرعت و بدون قایق از این آب‌های خطرناک بگذرند. در این طرف ساحل چراگاهها از روئیدنی تهی شده و چاره‌ای نیست، جز اینکه از آب گذشته، به چراگاه‌هایی که پوشیده از علف و خوراک حیوانات است برسند. این است معمای زندگی این مردم. وقتی که برای رسیدن به «شودساک» از جاده سنگلاخی کوهستانی گذشتم و به لب رودخانه رسیدم و جریان شدید آب را دیدم با خود گفتم: «گذشتن از این رودخانه امکان‌پذیر نیست». وضع طوری بود که در حقیقت هر فرماندهی را مأیوس و درمانده می‌کرد. از طرف دیگر فکر کردم که این کار عملی است چون که هر سال دو بار تکرار می‌شود و قرنها است که این مردم از این رودخانه عبور کرده‌اند. اما چگونه چنین کاری ممکن است. ترتیب کار در واقع بسیار ساده است. ایلیات هر کدام تعداد زیادی پوست بز جزو بار و بنه‌شان دارند که در مواقع لزوم آنها را باد کرده روی چوب‌هایی که کنار به کنار هم بسته‌اند، می‌بندند و فرشی روی آن پهن می‌کنند و بدین طریق کلکی می‌سازند که به جای قایق بکار می‌برند و زن‌ها و بچه‌ها و کره‌‌های حیوانات خود را روی آن‌ها از آب می‌گذرانند» (کوپر، 1334: 67- 68).
لایارد نیز در یک‌صد و هفتاد سال پیش، عبور از رود کارون را چنین توصیف کرده است:
«... افرادی که می‌خواستند از رودخانه [کارون] عبور نمایند، مشک‌هایی را همراه خود داشتند، پر از باد می‌کردند و خود را روی آنها می‌افکندند و به راحتی خود را به آن طرف رودخانه می‌رسانیدند و عده‌ای نیز در قسمت پایین شناکنان از رودخانه عبور می‌کردند...»(لایارد، 1376: 126).«... زنها [نیز] به وسیله یک کلک که با چند عدد مشک پر از باد و مقداری نی تهیه شده بود، از رودخانه عبور می‌کردند...»(همان: 135).

خلاصه و نتیجه‌گیری:
رود کارون که از به هم پیوستن شعب و شاخه‌های اصلی و فرعی گوناگونی از کوه‌های زاگرس میانی و جنوب غربی شکل گرفته است، یکی از رودهای طولانی پر آب ایران به شمار می‌رود که قسمتی از آن قابل کشتی‌رانی است. این رود نقش بسیار مهمی در ایجاد تمدن‌های حوضه‌ی خود و شکوفایی اقتصادی منطقه در طول تاریخ داشته است. بیشتر سیاحان و گردشگران خارجی که در طول دو قرن گذشته به مناطق حوزه‌ی کارون سفر کرده‌‌اند در گزارش‌ها، یادداشت‌ها و سفرنامه‌های خود اشاراتی به رود کارون و اهمیت آن داشته‌اند. در یک دیدگاه کلی دلایل توجه و اهمیت کارون و عبور آن از مناطق مختلف خوزستان از نظر سیاحان شامل این موارد بوده است:                                
 1- پی بردن به اهمیت سازه‌ها وآسیاب‌‌های آبی و همچنین توجه به آثار باستانی و تاریخی حوزه‌ی کارون و توصیف آن برای روشن شدن بخشی از تاریخ کهن این خطه از کشور ایران 2- پی بردن به اهمیت رود کارون و قابلیت‌های آن برای کشتی‌رانی 3- آگاهی از اهمیت راه ارتباطی مناسب خوزستان- اصفهان و تلاش برای ساختن چندین پل بر روی کارون و شاخه‌های آن 4- شناسایی منابع اقتصادی و تجاری خوزستان پس از فراهم شدن زمینه‌ی سفر آسان‌تر به این منطقه. با توجه به موارد ذکر شده می‌توان گفت تأثیر نوشته‌های سیاحان بر نوع عملکرد برخی از کشورهای اروپایی برای تغییر و تحول اقتصادی منطقه نیز قابل توجه است، از جمله‌ی این موارد رونق گرفتن فعالیت‌های تجاری و اقتصادی ایران از طریق رود کارون و کشتی‌رانی در آن از راه ارتباط با خلیج فارس با دیگر کشورهای خارجی و منافع متقابل حاصل از آن بوده است. از جمله‌ی این کشورها انگلستان بوده است و آنان سال‌ها به وسیله کشتی‌ها و لنج‌ها، کالاها و ابزار صنعتی خود را از طریق آب‌راه‌های خلیج فارس و مسیر کارون - ضمن عبور از اهواز تا «درخزینه» در نزدیکی‌های مسجد سلیمان- به نخستین چاه نفت خاورمیانه واقع در میدان نفتونِ مسجد سلیمان می‌رسانده‌اند.
 علاوه بر این، ساخت پل توسط برادران لینچ بر روی کارون تأثیر زیادی بر رونق زندگی عشایر و عبور آسان‌تر آن‌ها به مناطق سردسیر و گرمسیر داشته است؛ البته این عبور و مرور به نوبه‌ی خود منبع درآمدی جدیدی برای درآمد مالیاتی منطقه بوده است. از دیگر موارد قابل ذکر درباره‌ی نوشته‌های سیاحان خارجی درباره‌ی اهمیت خوزستان از جنبه‌های مختلف و تأثیر آن بر نوع تصمیمات مقامات سیاسی انگلیس، ارتباط هر چه بیشتر بریتانیا با عشایر جنوب غربی ایران و گسترش نفوذ آن در مناطق بختیاری و برخی از قبایل عرب منطقه بوده است. این امر پس از ساخت پُل بر روی کارون توسط برادران لینچ، نمود بارزتری پیدا کرده بود.
 از دیگر موارد قابل توجه درباره‌ی ایجاد جاده‌ی کاروان‌رو و ساخت پل بر روی کارون در بیش از یک قرن پیش، روی آوردن سیاحان و گردشگران خارجی بیشتری به مناطق خوزستان و چهار محال و بختیاری و ثبت خاطرات و یادداشت‌ها و نوشته‌های‌شان در قالب سفرنامه و یا تهیه عکس و فیلم مستند از شیوه‌ی زندگی آنان در زمان گذشته بوده است که خود به نوعی معرف بیشتر تاریخ، فرهنگ، نوع زندگی و آداب و رسوم مردم منطقه از دیدگاه‌ سیاحان خارجی بوده است.

فهرست منابع و مآخذ:
- افشار سیستانی، ایرج (1382)گردشگری و میراث فرهنگی استان چهار محال و بختیاری: جاذبه‌های طبیعی، تاریخی، فرهنگی، هنری و زیارتی، تهران: قلم آشنا.
- امان، دیتر(1367) بختیاری‌ها: عشایر کوه‌نشین ایرانی در پویة تاریخ، ترجمه سید محسن محسنیان، [مشهد]: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- امیری، مهراب(1369) ده سفرنامه یا سیری در سفرنامه‌های جهانگردان خارجی راجع‌به ایران ،«موقعیت جغرافیایی امپراتوری ایران از[سفرنامه] ماکدونالد کینر(بخش دهم)» تهران:وحید.
- پور بختیار، غفار(1384) بختیاری‌نامه: پژوهشی در تاریخ و فرهنگ قوم بختیاری، تهران:پازی‌تیگر.
- دو بُد، کلمنت آگوستوس بارون(1371) سفرنامه لرستان و خوزستان، ترجمه محمد حسین آریا، تهران: شرکت انتشارت علمی و فرهنگی.
- دیولافوا، ژن(1378) سفرنامه مادام دیولافوا:ایران و کلده دارای 336 کلیشه و گراورهای زیبا، ترجمه و نگارش(مترجم همایون سابق) تهران: قصه‌پرداز.
- راولینسون، سر هنری(1362) سفرنامه سرهنری راولینسون(گذر از زهاب به خوزستان)، ترجمه سکندر امان‌اللهی بهاروند، تهران:آگاه.
- رنه دالمانی، هانری(1378) از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، جلد دوم، تهران: طاوس.
- سایکس، سرپرسی(1363) سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ده هزار میل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری(با تجدید نظر و حواشی و تعلیقات و فهارس) [بی‌جا] :لوحه.
- کرزن، جرج ناتانیل(1373) ایران و قضیة ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، جلد دوم، چاپ چهارم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- کوپر، مریان سی (1334) سفری به سرزمین دلاوران، ترجمه امیر حسین ظفر ایلخان بختیاری، تهران: مؤسسه مطبوعاتی امیر کبیر با همکاری مؤسسه انتشارات فرانکلین تهران- نیویورک.
- گارثویت، جن. راف(1373) تاریخ سیاسی، اجتماعی بختیاری: با استفاده از اسناد منتشر نشده وزارت خارجه انگلیس، ترجمه مهراب امیری، تهران: آنزان.   
- گارثویت، جن. راف(1375) بختیاری در آیینه تاریخ، ترجمه مهراب امیری، تهران: آنزان.   
- گی لسترنج(1337) جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- لایارد، هنری استون(1376) سفرنامه‌ی لایارد: نبرد محمدتقی خان بختیاری با حکومت قاجاریه، ترجمه مهراب امیری، چاپ دوم، تهران: سهند.
- لغت‌نامه دهخدا ذیل واژه‌های کارون و کوهرنگ (به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج6، صص:  29 و 42-43 ذیل کلمه‌ی کارون و اهواز).
- مکبن روز، الیزابت(1373) با من به سرزمین بختیاری بیایید، ترجمه مهراب امیری، تهران:آنزان.
امام شوشتری(1331) تاریخ جغرافیایی خوزستان، تهران

دکتر عباس قنبری عدیوی
استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهرکرد

علی حسین‌پور
کارشناس ارشد ایران‌شناسی

نويسنده: - | تاريخ: جمعه 8 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

شرح حال امام زاده سید صالح

 

شرح حال امام زاده سید صالح"معروف به سید صالح قصیر" مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
نوشته شده توسط .   
سه شنبه, 01 شهریور 1390 ساعت 12:58


 

در شجره نامه ها و کتب انساب ایشان را به صفت علم و دانش ,فضل ,زهد و تقوی و ورع

موصوف داشته اند و آن بزرگوار را صاحب کرامت دانسته اند آن بزرگوار صاحب حالت های

معنوی بوده و مریدان او در  استان های لرستان ,اصفهان ,چهارمحال وبختیاری و خوزستان

بسیار اند.شرح حال این امامزاده بزرگوار در کتب مختلفی مانند((النهدیه ,رجال شیخ طوسی

رجال ما مقانی اثبات الوصیه مسعودی و علماء الاسره آمده اند.قبر مطهرشان در استان

چهار محال بختیاری و دارای صحن بارگاه و ضریح است و از نواده های امام موسی کاظم(ع) از

فرزندشان عبدالله است که مدح آن امامزاده جلیل القدر در کتب رجال شیعه مانند

رجال شیخ طوسی ,رجال مامقانی ,مناقب ابن شهر آشوب مازندرانی اثبات الوصی

مسعودی وکتب دیگر آماده است.تاریخ شهادتش درحدودسال....هجری قمری میباشد .

سالیانه زوار زیادی از سراسر کشور به زیارت مرقد مطهرش روانه می شوند و کراماتش

زبان زد عام و خاص مخصوصا در استان های همجوار می باشد که اگر بخواهیم به شرح

کرامات آن بزرگ وار بپردازیم خود کتابی جدا گانه می طلبد.فرزندان و ذریه آن بزرگوار

بسیار زیاد هستند که در سراسر جهان پراکنده میباشند و صداقت و درستکاری و تقوا

معروفند بیشتر آنها در استان های اصفهان چهار محال و بختیاری لرستان خوزستان

تهران شیراز و کرمانشاه سکونت دارند و از خود کرماتی به جا گذاشته اند و در بین

آنان مردان با فضیلت و با تقوا صاحبان کرامت فقه ها مجتهدان مراجع تقلید

دانشمندان اساتید نویسندگان و مولفان کتب دینی مذهبی و علمی بسیار گرانبها

و خطبا و سخنوران زبر دست بسیار بوده اند  که در زمان های قدیم و در

عصر حاضر از رجال نامدار اصفهان به شمار می رفتند که در زمان فتنه افغان ها

از اصفهان به شهرهای همجوار  اصفهان مخصوصا شهرهای خوانسار گلپایگان

خمین و... هجرت نموده و آنجا را مرکز سکونت خود قرار داده اند.

منابع

------------------

النهدیه ,رجال شیخ طوسی رجال ما مقانی اثبات الوصیه و مسعودی و علماء الاسره

رجال شیعه مانندمناقب ابن شهر آشوب مازندرانی

 

وانوار الهی شان منزلت سادات تالیف سید علی حسین درخشان(موسوی سید صالح)

 

نويسنده: - | تاريخ: پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

امامزاده سید صالح قصیر(صالح کوتاه)

از نوادگان امام موسی کاظم علیه السلام است از فرزندشان عبدالله.

 آقا سید صالح قصیر بن محمد بن محمود ، چنانچه در مشجرات است از فضلا ،

زهاد و عباد عصر و زمان خود بوده و زیارتگاه شریفش در ناحیه پشتکوه بختیاری

زیارتگاه معروفی است که قبلآ جزء شهرستان فریدن بوده و هم اکنون جزء

شهرستان کوهرنگ محسوب می شود .

و اما زیارتگاه صالح قصیر (صالح کوتاه) در شهرستان اندیکا بدین سبب است که

خود قدمگاهی است و ساداتی از نسل این امام زاده در این مکان ساکن

هستند .

برخی از اولاد سید صالح قصیر در اصفهان ، فریدون شهر (روستای کلوسه) و روستاهای(سوه,حیران,چین,صالح

کوتاه"در کوهرنگ")و در بیدهند خوانسار و در شهرستان الیگودرز، قم ، تهران،اهواز و

اندیکا ساکن هستند.علمای زیادی از نسل این امام زاده وجود دارد که عمر خود

را صرف ترویج دین مبین اسلام نموده اند.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

جایگاه ائمه اطهار در میان بختیاریان

                      نویسنده  نعمت ا... محمودی           

در خصوص زمان و نحوه تشرف بختیاری ها به دین اسلام اختلاف نظر هایی وجود دارد.پاره ای از منابع حکایت دارندکه این ایل بدون خونریزی ، جنگ و استفاده از شمشیر به اسلام گرویدند. پاره ای خلاف این ادعا را دارند و از مقاومت بختیاری ها در مقابل سپاه ابوموسی اشعری والی بصره در سال 25 هجری سخن می گویند. آنچه با واقعیت های تاریخی مطابقت دارد آنست که مردم این سامان بعد از سقوط شوشتر در زمان خلیفه دوم بوسیله سپاه اسلام، به تدریج به اسلام گرویده اند. در همین خصوص مولف کتاب بختیاری تحت عنوان «ابتدای تشیع در بختیاری و شوشتر» می نویسد: «ایل بختیاری قبل از اینکه تشیع در مملکت ایران رواج داشته باشد، شیعی مذهب بودند و در مذهب خود کمال عصبیت را بخرج می دادند و سرایت این مذهب از شهر شوشتر به آنجا شذه است.»
 اسناد  و شواهد دیگری نیز حکایت از آن دارد که مذهب مردم خوزستان تا اواخر قرن نهم معتزلی بوده است.اما  شواهد و دلایل دیگری وجود دارد که درستی  این روایت را تایید نمی کند. اگر اعتباری هم داشته باشد نمی تواند همه خوزستان یا مذهب کل بختیاری ها را شامل شود. در کتاب«تاریخ تشیع در ایران» ضمن اشاره به سابقه تشیع در قم از اواخر قرن اول هجری و تاثیر و نقش شیعیان  قم بر رواج مذهب شیعه در مناطق همجوار به نقل از علامه مجلسی می نویسد: «عمده تشیعی که در منطقه جبال بوده احتمالا به جهت تاثیر پذیری تشیع قم بوده است.همچنین مولف یکی از عوامل ترویج مذهب تشیع در مناطق بختیاری و همجوار آن را  اعرابی می داند که در مناطق فریدن و گلپایگان استقرار یافتند. این اعراب از عربهای شیعه یمن بودند که به وسیله حضرت علی علیه السلام مسلمان شده بودند.
 دو دلیل دیگر وجود دارد که حکایت از رونق مذهب تشیع در میان بختیاریها در همان قرون اولیه دارد. نخست: اینکه  مناطق لرنشین از جمله بختیاری در مسیر مهاجرت اعراب ، سادات ، امامزاده ها و حاملان مذهب تشیع بوده که از آنجا به قم و ساوه و ... مهاجرت میکردند. این مهاجرت ها تا قرن سوم نیز به خاطر ظلم و ستم دستگاه بنی امیه و بنی عباس تداوم داشت. از جمله تاثیرگذارترین مسافرتها که در تعیین نوع مذهب اهالی ایران  بسیار موثر بوده است ، سفر تاریخی امام رضا (ع) به ایران بود. شواهد زیادی وجود دارد که آن حضرت پس از اهواز به شوشتر ، لالی ، مسجدسلیمان ، سوسن ، ایذه و باغملک تشریف آوردند و در بعضی از این مناطق توقف داشته اند. اهالی نیز به منظور پاسداشت این مسافرت مبارک ، در این توقفگاهها یادمانهایی بنا کرده که تا به امروز در بین مردم از احترام بالایی برخوردارند. تعدد این اماکن باعث تامل فراوان است و نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت. اگرچه در منابع تاریخی مسیر آن حضرت را از بصره به اهواز و از آنجا به شیراز و سپس خراسان، ذکر کرده اند.
اگر این سند هم معتبر باشد نمی تواند به استدلال هجرت امام از مناطق بختیاری خللی وارد کند. زیرا علاوه بر وجود و آثار قدمگاههای  آن حضرت ‌، وجود  آرامگاههای امام زاده گانی نظیر سلطان ابراهیم، امام شاهزاده عبدالله، احمد موسی(شاهچراغ) و ... که از همین مسیر قصد هجرت به خراسان را داشته اند و در درگیری با کفار به شهادت رسیده اند نیز استدلال مذکور را تقویت می کند و علاوه بر آن ممکن است به خاطر موقعیت خاص و کوهستانی بودن منطقه ، امام پس از گذشتن از این مسیر، از ایذه به بهبهان و از آنجا به شیراز و خراسان مهاجرت کرده باشد.ابن حوقل  به سال 358 قمری ضمن عبور از خوزستان و ایذه(که آن زمان یکی از مناطق بختیاری نشین محسوب می گردد)  اشاره ای به فرهنگ ، لباس ، آداب و رسوم و مذهب این مناطق کرده است.

دلیل دیگر حاکمیت آل بویه بر همه یا بخشی از مناطق بختیاری نشین است.«دیترامان» از قول اصطخری(قرن چهارم قمری) می نویسد:فرمانروای وقت عضدالدوله که از سلاطین آل بویه بوده است در حدود سنه 338-372 تشکیلات محلی طوایف بختیاری را متحد الشکل ساخت.گرچه نامبرده اشاره ای به مذهب بختیاری ها نکرده است، اما با توجه به حاکمیت خاندان شیعی آل بویه و توجه آنها به ساکنان منطقه بختیاری ، نوع گرایش و مذهب (شیعه ) مردم «قبادخره» می توان گفت بسیاری از بختیاری ها شیعه بودند. دکتر امان الهی در باره محدوده  قبادخره می نویسد: این استان که بعدا ارکان با ارجان نام گرفت بین استان های فارس-خوزستان و اصفهان قرار داشته است.با توجه به توضیحات مذکور و وجود پلی در ایذه بنام «خره زاد»  و تشابه و ارتباط بین این دو (قبادخره و خره زاد ) می توان گفت که بخشی از بختیاری  جزء محدود قبادخره و  مذهب آنها نیز شیعه بوده است.
به هر صورت خواه بختیاری ها در قرون اولیه شیعه شده باشند ، خواه در قرون میانی، و چه به زور یا به اختیار، آنچه  واقعیت دارد اینست که این ایل یکی از اقوامی می باشد که افتخار آنرا دارند که صد در صد شیعه مذهب بوده و دوستدار ائمه اطهار علیهم السلام می باشند .هر طایفه  یا چند طایفه به یکی از امامزاده  و پیر ها تعلق دارند و یک نوع رابطه معنوی و مرید ومرادی بین آنها وجود دارد که طوایف را موظف می کند بعنوان نذر و حق سادات همه ساله مبالغی نقداً یا به صورت اجناس(محصولات کشاورزی) به آنها بپردازند و چنانچه کسی از این عمل سرباز زد، مورد تحقیر قبیله خود و گاه خشم و نفرین سادات مربوطه قرار می گیرد.  افراد هر طایفه معمولاً برای اثبات حقانیت ، یا تبرئه خود به امامزاده ی مربوطه سوگند یاد می کنند و در هنگام گرفتاریها، بیشتر به او متوسل می شوندتا جایی که امکان داشته باشد مردگان خود را جوار آنها دفن می کنند و مراسم مذهبی خصوصا سوگواری تاسوعا و عاشورا را درکنار آنها برگزار می کنند.  سادات  نیز تا حدودی در حل اختلافات مردم موثرند و به احترام آنان گاهی نزاع ها و در گیری های خونین متوقف شده و یا از قصاص و گرفتن دیه به احترام آنها صرف نظر می کنند.
 بطور کلی می توان اماکن مقدسه را به چند دسته تقسیم کرده و بطور اختصار به آنها اشاره می شود. هدف از این تقسیم بندی آنست که قداست آتها نزد مردم متفاوت است و در یک سطح از محبوبیت در بین مردم برخوردار نمی باشند.
1-امامزاده ها: همانطور که قبلا اشاره شد به دنبال مهاجرت امام رضا(ع) همراهان آن حضرت ، علویان و امامزادگانی که به قصد پیوستن به آن امام در زمان حیاتش و یا زیارت قبر وی در مراحل بعد به ایران مهاجرت می نمودند ، به جهت در مسیر قرارگرفتن منطقه بختیاری، امنیت مناطق کوهستانی، صفای مردم ایلیاتی و سابقه تشیع در منطقه احیاناً سبب ماندگار شدن بعضی از امامزادگان در این مناطق شد که برخی به شهادت رسیدند و یاوفات کردند و فرزندان آنها در منطقه بختیاری ساکن شدند و سادات منطقه اغلب از نوادگان آنها می باشند.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

علیمردان خان بختیاری

علیمردان خان بختیاری

علیمردان خان از مادری چون بی بی مریم ، معروف به سردار مریم بختیاری زاده شد. بی بی مریم دختر حسینقلی خان ایلخانی بختیاری و مادرش بی بی فاطمه دختر علیرضا خان کیانرسی  بود . بی بی مریم در جنگ اول جهانی که بخشهایی از ایران اشغال و زیر نفوذ نیروهای  استعمارگر روسی و انگلیسی قرار گرفته بود  به طرفداری از نیروهای آلمان و عثمانی و علیه نیروهای اشغالگر روس و انگلیس قیام کرد .

بقول پروفسور گارثویت: این پیرزن برجسته روحی سرکش و فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری به ویژه در جنگ جهانی اول نقش مهمی ایفا کرد.))

پدر علیمردان خان، علیقلی خان چهارلنگ بود که در جوانی در اثر توطئه ای فامیلی وفات یافت و کودکی خود را نزد دایی های خود علیقلی خان سردار اسعد و خسروخان سردار ظفر گذراند و به مکتب رفت تا اینکه در سال ۱۳۰۲ بعد از مجزا شدن طوایف چهارلنگ از هفت لنگ به همراه برادر خود محمد علی خان به عنوان روسای این طایفه تعیین گردیدند . در سال ۱۳۰۰ با تشکیل حزب (( ستاره بختیاری )) علاقه و گرایش شدیدی به این حزب پیدا کرد ...

علیمردان خان در سال ۱۳۰۷ جمعیتی به نام (( هیئت اجتماعیه بختیاری )) مرکب از ۱۲ نفر از سران و کلانتران بختیاری تشکیل داد . سپس در تنگ گزی و شوراب اجتماع کردند و راه جنوب به شمال بختیاری را با انفجار ( پل شالو ) بستند و آماده حمله به فریدن شدند  که دولت با شتاب  سردار فاتح و محمدتقی خان امیر جنگ را برای مذاکره نزد آنها فرستاد . در همین زمان طوایف زراسوند، بامدی، احمد خسروی ، دینارانی و  بابادی به نهضتپیوستند و محمدرضا خان سردار فاتح و سردار اقبال هم عملا از نهضت پشتیبانی کردند. ولی مذاکرات خوانین بختیاری با علیمردان بی نتیجه ماند . در سال ۱۳۰۸ دهکرد و اکثر مناطق بختیاری به دست نیروهای هیئت اجتماعیه تصرف و یا به آنان پیوستند .

دولت رضا شاه هراسان از این قیام تمام نیروهای خود در سراسر کشور را برای سرکوب به فرماندهی تیمسار شاه بختی بسیج و روانه منطقه کرد. در زمانی که هیئت اعزامی برای صلح با علیمردان خان و دیگر سران نهضت در روستای زرد و یا در حومه قهوه رخ ( قه فرخ )  مشغول مذاکره بودند از همه طرف بختیاری مورد تهاجم ارتش قرار  گرفت . از جنوب ، لشگر اهواز به فرماندهی سرهنگ محتشمی ، از غرب لشگر خرم آباد به فرماندهی سرتیپ تاج بخشاز شمال سرهنگ بهادر بختیاری و تیمسار شاه بختی حمله را کامل کردند.

منطقه سفید دشت که مدت ۲۰ روز یک تیپ ارتش در محاصره بختیاری ها بود، با جنگی خونین به تصرف دولت درآمد و نیروهای بختیاری عقب نشینی کردند. علیمردان خان و یارانش بعد از  یک سال درگیری و جنگ پارتیزانی با وساطت بعضی از خوانین تسلیم و به تهران انتقال یافت ولی با امدنش به تهران توطئه برای مرگ او هم شروع شد . بعد از مدتی به همرام سردار فاتح و سردار اقبال  و چند نفر دیگر دستگیر و به زندان قصر منتقل گردید و حماسه دوم حماسه ساز بختیاری آغاز گشت .  حماسه اول او نبرد بر علیه دیکتاتوری و استعمار بود و حماسه دوم که عظیم تر از حماسه اول اوست  مقاومت دلیرانه و بی باکانه او و مرگ شجاعانه و مظلومانه اش می باشد. مرگی که عین زندگی بود آن هم یک زندگی حماسی و قهرمانانه . علیمردان خان با مقاومت مردانه خود باعث تحسین معروفترین رجال سیاسی و زندانی گردید و در سپیده دم یکی از روزهای اسفندماه  ۱۳۱۳ این راد مرد بختیاری را جلوی جوخه اعدام بردند.

نویسنده نامدار ، بزرگ علوی اینطور می نویسد: علیمردان خان جامه ای زیبا بر تن کرده و سر و روی خود را آراسته و با گامهای بلند واستوار و قامتی رسا حلاج وار بدون اینکه ذره ای از ترس به دل راه دهد به قتلگاه نزدیک می شد. او رفت تا شهادت مظلومانه دیگری را بر صفحه جنایات رژیم دیکتاتوری رقم زند.

هنگامی که از برابر جوخه اعدام می گذشت با جبینی باز و لبانی پر از خنده با آنها احوالپرسی کرد، وقتی یکی از دژخیمان می خواست چشم هایش را ببندد به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم!! بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعا مافوقان شما را خوشحال می کند من هم در آخرین لحظات حیاتم به چشم ببینم چرا که تا کنون من شیری را دست و پا بسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.

سید جعفر پیشه وری از قول یکی از زندانبانان که شاهد اعدام آن شیر بیشه بختیاری بود می نویسد : در آخرین لحظات که می خواستند اورا به جوخه دار ببندند ، با صدای رسایش فریاد برآورد زنده باد  ایران و آزادی که با صفیر چند گلوله خاموش شد.

لحظاتی بعد جسد بی جان مردی که دلی چون شیر و عزمی پولادین داشت، ودر میدانهای جنگ هیچ رزمنده ای پشت او را ندیده بود دَمَر به پای چوبه دار بر زمین در غلطید. که چه خوش تصویر می کند شاعر ، ذهن شیر علیمردان را در آخرین لحظات جان دادن::

 دُدَر گل سی کُشتنُم پلان بریدن          گَویلُم زداغ مو کمر بُریدن

بــالـونـا بـالا هـوا بـالا تـنـیـده                دِدُیَل محمدعلی پلا بریده 

علیمردان خان با مرگ خود مردی، دلیر، آزادگی، وطن دوستی و نفرت از دیکتاتوری و استبداد را شهادت داد و به قول روانشاد استاد مهراب امیری ، به موازات هر قطره خونی که از پیکر سردار رشید بختیاری بر روی زمین می چکید هزاران قطره اشک از چشمان مشتاقان و علاقه مندان او بر روی گونه های رنگ پریده شان می غلطید، مردان جامه دریدند و دیرکهای بهونها را پایین کشیدند، زنان موی سر بریدند، شعرا رثای او مرثیه ها سرودند و آهنگسازان ترانه شیرعلیمردان را ساختند. هنوز چوپانان در قله های منگشت، کلار، تاراز و زرده ( زردکوه ) اوازش را چنین می خوانند:

مو لُرِ بَلیط خوروم هف سال چوپونُم          گَر زَنیم وِ قِرقِره مو مشقِ ندونم

معنی: من لری هستم که نان بلوط میخورم و هفت سال است که چوپان هستم اگر مرا به قرقره جوخه اعدام ببری مشقم  را نمی دانم .

شُمشیر علیمردون طلای بی غش            زِ زمین بِرچ اِزَنه وِ آسمون تَش

معنی: شمشیر علیمردان طلای خالص است و در زمین برق می زند و در آسمان آتش .

بی عروس تو کِل بزن تا مو کُنُم جنگ          شُمشیرُم وِ گِل زَنُم سی ایل چارلنگ

معنی: ای عروس خانوم تو گریله (؟) بزن تا من جنگ کنم شمشیرم را به گل زنم برای ایل چهارلنگ.

کُجه تیر کُجه سپاه کُجه فَراشُم                  رَه بدین دامُ دَدوم بیان سر لاشُم

معنی: تیر و تنفگ و سپاهیان و خدمتگزارانم کجا رفتند، راه را برای مادر و خواهرم باز کنید تا خود را به جسدم برسانند.

دشمنون زِ بعد مو چاره ندارِن                    گَویَلَ نیله سووار وِ هفت و چارِن

معنی: دشمنان بعد از من چاره ای ندارند زیرا برادران نیله سوار ( اسب سوار ) ما چهارلنگ و هفت لنگ هستند. ( سپاه ما شامل هر دو شاخه بختیاری هم چهارلنگ و هم هفت لنگ هستند).

 چی کَلا پرپر کُنُم رُوم وِ تهرون                    اسمِ شاه نَه کور کُنُم، شاه علیمردون

معنی: همانند کلاغ پرپر می زنم و می روم تا تهران ( پایتخت ) اسم شاه را کور می کنم ( از بین می برم ) و اسم شاه علیمردان را می نویسم.

بر گرفته از کتاب: موسیقی وترانه های بختیاری

مولف: کاظم پوره

انتشارات آنزان

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

نامدارترین سرداران بزرگ بختیاری

 
کوروش بزرگ ابرمرد تاریخ ایران وجهان ومنادی حقوق بشر درجهان۲۵۰۰سال پيش در اندیکا زاده شد

۲-کاوه دادگر که به حکومت ستمگرانه ضحاک تازی پس از هزار سال پایان دادوآفریدون را به حکومت نشاند.

۳- آریوبرزن بختیاری که دربرابر اسکندر گجستک تاواپسین توان خود جنگيد وسرانجام جان خودرا درراه میهن خویش از دست داد.(تقریبا ۲۲۵۰سال پیش)

۴-اتابک نصره الدین احمد از اتابکان لربزرگ که درراه اعتلای فرهنگ وادب بختیاری تلاش وکوشش فراوان نمود.(۷۰۰سال پیش)

۵-امیرجهانگیرخان آسترکی بختیاری فرزند تاجمیرخان آسترکی که درسال۱۰۲۵ هجری قمری با سپاهیان عثمانی به همرا دیگر سواران وجنگ اوران بختیاری در آذرـبادگان جنگید واین ایالت را از چنگال دشمن نجات داد.(ازسال ۹۷۴ تا ۱۰۳۷ه ق حاكم بختياري بود)

۶- میرخلیلخان آسترکی فرزند میرجهانگیرخان آسترکی که از سال۱۰۳۷ به جای پدر نشست وبه عمران وآبادی منطقه بختیاری پرداخت.( از ۱۰۳۷ تا ۱۰۵۸)

۷ علی صالح خان آسترکی نواده میر خلیل خان بزرگ که در جنگ قندهار دررکاب نادرشاه شرکت داشت وفرمانده هی سپاه بختیاری با ایشان بود وسرانجام قلعه قندهار با درایت وی ورشادت بختیاری ها پس از مدت زیادی فتح شد.(۱۱۴۵ تا ۱۱۶۰)

۸- حاج علی قلی خان زراسوند سرداراسعد دوم پدرمشروطه ایران که دربرهه ای حساس از تاريخ کشورمان از اروپا راهی ایران شد وبساط حکومت استبدادی قاجار را برانداخت ونظام مشروطیت را پایگذاری نمود.

۹-ضرغام السلطنه زراسوند بختیاری که با حمایت وتوصیه سرداراسعد اصفهان را از چنگال نیروهای وابسته به محمدعلی شاه بدراورد ودرمیدان نقش جهان اصفهان جشن آزادی را برپاکرد.(درزمان محمدعلی شاه قاجار)

۱۰- محمدتقی خان کیانرسی که درآغاز حکومت قاجار برضداین انیران به مبارزه برخواست وپس ازسالها درگیری باحکومت وقت درنهایت به دست معتمدالدوله گرجی خواجه حرمسرا امان داده شدو سپس در تهران درزندان کشته شد.( درزمان مظفرالدین قاجار)

۱۱- علی مردان خان محمدصالح ۰شیرعلی مردون( اگر چه مبارزات وی بیشتر به خاطر آزاد کردن چهارلنگها از زیر یوغ هفت لنگ ها بود اما چون عده ای از هفت لنگها با وی همکاری کردند جنبه میهنی به خود گرفت( در زمان رضاشاه پهلوی درسال۱۳۰۸)بطوريكه درچكامه اي از زبان ايشان مي گويند: بي عروس تو كل بزن تا مو كنم جنگ       شمشيرم به گل زنم سي ايل چهارلنگ

بي گمان قيام علي مردان خان چهارلنگ در آغاز رهايي ايل چهارلنگ از زير سلطه ايل هفت لنگ بوده است.

۱۲- اسدخان بهداروند که در آغاز حکومت ناصرالدین شاه قاجار سالها با حکومت ضدایرانی قاجار مبارزه نمود

اگر درخيابان هاي شهر های بختیاری نشین توجه کنید می بینید که نام سرداران سایر بلاد ایران برروی خیابان ها ومدارس گذاشته شده است درصورتی که هیچ نامی از سرداران بختیاری به میان نیست پس جادارد که شورا های شهر هایی بختیاری نشین ازنام سرداران بختیاری درنامگذاری های خیابانها استفاده کنند تا نه تنها نام افراد مذکور زنده بماند بلکه روحیه دلاوری و سلحشوری دربین جوانان بختیاری زنده شود .به عنوان نمونه میرجهانگیرخان بختیاری آسترکی که درزمان شاه عباس خدمات فراوانی را برای اتصال رودخانه کارون به زاینده رود انجام داد ، چه زیبنده بود که نام تونل کوهرنگ به نام این سرداربختیاری نامگذاری میشد.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

سرزمین بختیاری مهد تمدن‌ها

سرزمینی که بختیاری‌ها آن را خاک بختیاری می‌نامند قلمرویی است در دامنه‌های کوه‌های زاگرس با مساحت 46200 کیلومتر مربع که پوشیده از کوه‌های مرتفع بوده و دارای رودخانه‌های پرآب و دره‌های تنگ و دشت‌های حاصل‌خیز و جنگل‌های بلوط و چنار و مراتع غنی است.

به گزارش ايسنا از خوزستان این سرزمین در سال1315 خورشیدی تجزیه و قسمت اعظم آن در استان‌های اصفهان، خوزستان و لرستان ادغام گردید و باقی‌مانده به مساحت 14800 کیلومتر مربع نام مستقل چهارمحال بختیاری را به خود گرفت.

سرزمین بختیاری مهد یکی از تمدن‌های بزرگ یعنی ایلام است. سرزمین متمدن ایلام که ایلامیان آن را هالتامی می‌خواندند قلمروی فراتر خاک بختیاری را شامل می‌شد. با استقرار ایلامی‌ها در دشت و سپس در کوه‌های بختیاری سکونت‌گاه‌هایی چون آنزان (ایذه کنونی) و شوش به وجود آمدند.

شهر ایذه در زمان ایلامیان "آیاپیر" و در زمان هخامنشیان "آنزان" نامیده می‌شد. در زمان استیلای اعراب این شهر را "ایذج" یا "ایدج" می‌نامیدند. شهر ایذه در زمان حکومت اتابکان لر  "مالمیر" به معنی "ملک امیر" خوانده می‌شد. در زمان حکومت رضا شاه پهلوی این شهر به نام باستانی خود ایذه نام‌گذاری شد.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ادبيات كودكان در سرزمين بختياري

 ادبيات كودكان در سرزمين بختياري

فرآوري و تدوين: اسكندر مقصودي


دوران كودكي يكي از مهم ترين مراحل زندگي هر فرد به شمار مي رود،در اين دوره است كه كودك متناسب با نوع جامعه اي كه در آن زندگي ميكند با بسياري از آداب ، باورها ، هنجارها،ارزشها و دركل با فرهنگ وجامعه خود آشنا مي شود .در اين ميان خانواده با توجه به ميراث دار بودن تجربه ها و فرهنگ سنتي گذشتگان؛بيشترين تاثيررا برآموزش و پرورش كودك داشته و در شكل گيري شخصيت كودكان نقش مهمي به عهده دارد وخانواده اولين آموزشگاه و آموزگار فرهنگ و سنت هاي پيشين مردم مي شود .كودكانه ها را مي توان موضوعي از فرهنگ عامه دانست كه به نوعي با كودك و خواسته هاي او ارتباط دارد و به منظور پرورش و آموزش فكري،اخلاقي او،متناسب با شرايط و موقعيت جامعه، هنرمندانه به وسيله ي كودكان و يا براي كودكان ايجاد شده است . صادق هدايت در اين باره مي گويد : ترانه هاي كودكانه به اندازه ي با روحيه و زندگي بچه متناسب است كه هميشه نوع و تازه مانده و چيز ديگري نتوانسته جانشين آن نشده است .ترانه هاي كودكانه در ادبيات عاميانه طيف رنگارنگي از مضامين شاد، لطيف ، پرتحرك و جذاب را شامل مي شود كه در يك تقسيم بندي كلي: لالاييها،ترانه- بازيها، قصه ها،ترانه هاي نوازشي،محور اصلي آنهاست اين زمينه هاي متنوع در مجموع كتاب پرورش سنتي كودكا ن ما را در ادبيات ملي تشكيل مي دهند .سرایش(شعر) هنری است که پیوسته در هر جا و گاهی، ایل و مال را همراهی می کند. تا آنجا که گفته اند: مردمان اين سرزمين (بختياري)، با ترانه ای زاده می شوند و با ترانه ای جانسوز از این سرا می روند. گویش و ساختار این سروده ها به شمار شاخه و بار زندگی، گونه گون و رنگارنگ است. بازی کودکان با سروده ای ویژه جان می گیرد. همه بختیاریان شعرهای دوران کودکی خود را به یاد می آورند. آنگاه که دوستان را برای در کنار هم بودن و بازی فرا میخواندند:

 بَردِه گَهپ، بَردِه کوچیر،تِیلِه یِه جُازِی....بَچه یَل، شوم، نخورین،بِیوین،رِیم،وِه بُازِی

سنگ بزرگ، سنگ كوچك ،تِیلِه یِه جُازِی....بَچه ها، شام، نخورید،بِیايید،برويم،بِه بُازِی

و بدينگونه يكديگررا براي به ميدان در آمدن و بازي دعوت مي كنند. و اينك نمونه اي از اشعار كودكانه :

« كـــوگ و غلا» ------ كبك و كلاغ                   «  78/11/11 »- ایذه- « الف ـ مهناي ايذوي»

دديم، بيـو، مينـه هوش        گِرِم، كوگي، پر، بنوش

خواهرم به حياط خانه بيا    كبكي با پر بنفش گرفته ام

افتو، اُـ وَي، پُشته تو     بريم، جوستمه، يه موست جو

آفتاب به بالاي خانه آمده    بروم تعدادي چوب پيداكنيم

چوهان، ياريم، وه، هونه   بنديم  سي كوگ مون، لونـه

چوب ها را به خانه بياوريم  براي كبك مان لانه بسازيم

كوگن ايي نيم، وه مينس       گوش ديم، صدا شرينس

كبك را در آن مي گذاريم/ به صداي شيرينش گوش ميدهيم

كوگوم ده ـ رار، صداته         صداي قهقه هاته

كبك من آواز بخوان                 صداي قهقه ات را

كوگوم خوره، نون و ما س   فر، ايي زنه، تا دِرْ چاس

كبكم نان و ماستي مي خورد     تاعصر پرواز م كند

كوگوم، رنگ ، وا رنگه        كوگوم، خيلي قشنگه

كبكم، رنگارنگ است                 كبكم، خيلي قشنگه

غلام، ا ُـ وَيد، سَره دا ر      بونگ ايي زنه: غار غار

كلاغم، آمد، روي درخت     بانگ مي زند : غار غار

كَوگوم، وِرِيسِه، اَز، خَـوْ « يَن تي» خـورِه، نون و اَوْ

كبكم،از خواب بر مي خيزد   مقداري  نان وآب مي خورد

كوگ و غلام، هومبازن     سي دله يك، هوم رازن

كبك و كلاغم همبازي هستند  آنها براي يكديگر همراز اند

غلام كه گود: غار غار        نگوينس: زهره مار!

كلاغم كه گفت:غارغار         به او نگوييد:  زهر مار

غَلام، ناراحت ايي بو     خولْقه، خوـ وِس، بد، ايي بو

كلاغم ناراحت مي شود         اخلاق او بد مي شود

منابع:

  1. دنگ بی دونگ(ترانه های سکوت)- دفتر شعربه زبان بختیاری- سروده : الف - مهنای ایذوی-1368
  2. فرهنگ بازیها وکودکانه های سرزمین بختیاری - فرآوری و تدوین:اسکندر مقصودی-

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بختياريها يکی از کهن ترين اقوام ساکن در فلات ايران می باشند که از دير باز در محدوده جغرافيائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی اين منطقه به ويژه زاگرس ميانی ما را با دنيائی کهن که روايتگر هزاره های گمشده در دل تاريخ می باشند آشنا می سازد. هزاره هائی که گرچه اندک در خصوص آنها می دانيم اما همين اندک دانسته ها  آنچنان درخشان و خيره کننده اند که نمی توان به سادگی از کنارشان گذشت.

به موازات طلوع تمدن عیلام در زاگرس سير مدنيت و ايجاد سکونت گاه های متمرکز در اين حوزه آغاز گرديد و به تبع آن جريانهای فکری و اعتقادی نيز به وجود امد و نوعی نظام فلسفی و اعتقادی قدرتمند در اين محدوده حيات خود را آغاز کرد. اما اين تمام داستان نيست. جنگ و ستيزهای اقوام ساکن در منطقه ميان رودان و بروز پديده های متعددی همچون مهاجرت و تقابل افکار وعقايد اقوام مختلف به رشد وگسترش اين نظام فلسفی کمک نمود پس از طی چند هزار سال تمدن عیلام از نقطه نظر سياسی با حملات همسايگان و اقوام مهاجم دچار بحران گرديد، به گونه ای که از بعد سياسی تمدن عیلام منقرض گرديد.علی رغم از ميان رفتن اين اقتدار سياسی دستاوردهای مدنی در اين محدوده با قدرت هر چه تمام تر به حيات خود ادامه داد.

ظهور آريائی های مهاجر در محدوده زاگرس ميانی و همز يستی با بازماندگان تمدن عیلام و بهره گيری از انديشه های عالی مدنيت اين مردمان به خلق انديشه های نوين کمک قابل توجهی نمود.

برخی از صاحب نظران محدودۀ جغرافيائی مسجدسليمان و انديکا را به عنوان يکی از پايگاه های رسمی هخامنشی ها در محدوده انشان دانسته که با اتکا به داشته های بوميان منطقه شالوده های تمدنی جهان گير را پی ريزی نمودند. آثار بر جا مانده در معبد باستانی «سر مسجد» و «برد نشانده» و شباهت سبک و سياق معماری اين دو منطقه با آثار بر جای مانده در شهر پاسارگارد تا حدی است که باستان شناسانی هم چون گيرشمن معابد برد نشانده و سر مسجد را نيای تخت جمشيد قلمداد نمايند.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بختياريها يکی از کهن ترين اقوام ساکن در فلات ايران می باشند

بختياريها يکی از کهن ترين اقوام ساکن در فلات ايران می باشند که از دير باز در محدوده جغرافيائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی اين منطقه به ويژه زاگرس ميانی ما را با دنيائی کهن که روايتگر هزاره های گمشده در دل تاريخ می باشند آشنا می سازد. هزاره هائی که گرچه اندک در خصوص آنها می دانيم اما همين اندک دانسته ها  آنچنان درخشان و خيره کننده اند که نمی توان به سادگی از کنارشان گذشت.

به موازات طلوع تمدن عیلام در زاگرس سير مدنيت و ايجاد سکونت گاه های متمرکز در اين حوزه آغاز گرديد و به تبع آن جريانهای فکری و اعتقادی نيز به وجود امد و نوعی نظام فلسفی و اعتقادی قدرتمند در اين محدوده حيات خود را آغاز کرد. اما اين تمام داستان نيست. جنگ و ستيزهای اقوام ساکن در منطقه ميان رودان و بروز پديده های متعددی همچون مهاجرت و تقابل افکار وعقايد اقوام مختلف به رشد وگسترش اين نظام فلسفی کمک نمود پس از طی چند هزار سال تمدن عیلام از نقطه نظر سياسی با حملات همسايگان و اقوام مهاجم دچار بحران گرديد، به گونه ای که از بعد سياسی تمدن عیلام منقرض گرديد.علی رغم از ميان رفتن اين اقتدار سياسی دستاوردهای مدنی در اين محدوده با قدرت هر چه تمام تر به حيات خود ادامه داد.

ظهور آريائی های مهاجر در محدوده زاگرس ميانی و همز يستی با بازماندگان تمدن عیلام و بهره گيری از انديشه های عالی مدنيت اين مردمان به خلق انديشه های نوين کمک قابل توجهی نمود.

برخی از صاحب نظران محدودۀ جغرافيائی مسجدسليمان و انديکا را به عنوان يکی از پايگاه های رسمی هخامنشی ها در محدوده انشان دانسته که با اتکا به داشته های بوميان منطقه شالوده های تمدنی جهان گير را پی ريزی نمودند. آثار بر جا مانده در معبد باستانی «سر مسجد» و «برد نشانده» و شباهت سبک و سياق معماری اين دو منطقه با آثار بر جای مانده در شهر پاسارگارد تا حدی است که باستان شناسانی هم چون گيرشمن معابد برد نشانده و سر مسجد را نيای تخت جمشيد قلمداد نمايند.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

چهار لنگ و هفت لنگ بختیاری

هفت لَنگ شامل چهار طایفهٔ دورکی، بهداروند، بابادی و دینارانی است.

خانوادهای خوانین بختیاری از جمله ایلخانی، حاج ایلخانی و ایل بیگی از طایفهٔ زراسوند و متعلق به ایل دورکی می‌باشند. البته باید به این نکته نیز اشاره داشت که جد آنان حیدر معروف به حیدر کور،ازخانزادگان طایفهٔ صاد از ایل پاپی جنوب لرستان بود. وی بدلیل اختلافات خانوادگی به طایفهٔ زراسوند پناهنده شد و بر اثر لیاقتی که از خود نشان داد، داماد شهباز خان زراسوند گردید که بعد از فوت وی به کلانتری ایل منصوب شد.(صفویه) بنا بر روایاتی ایل پاپی قبل از آن هم خود منشعب از بختیاری بوده اند. که ورود حیدر خان به طایفه زراسوند به نوعی بازگشت به دامان قبیله اصلی خود بوده است .

چهار لَنگ شامل چهار طایفهٔ محمودصالح (ممصالح)، زلقی (زلکی) ، مَیوند (ممی‌وند) و موگویی هستند.

در دوران میر جهانگیر خان مقارن با حکومت صفویه، قوم بختیاری به دو ایل هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم گردید. اما در بیشتر اوقات فرمانروایی کل ایل بدست طوایف هفت لنگ بوده‌است. یکی از آن خوانین محمد تقی خان چهار لنگ از طایفهٔ کیان ارثی، فرزند علی خان بود که مدتی از زمامداری وی در بختیاری مقارن با سلطنت نادر شاه افشار بوده‌است. از وی قلعه‌ای در نزدیکی باغملک (ایذه) بجا مانده که بنام «قلعه تـُل» معروف است. و دیگری علیمردان خان چهار لنگ فرزند علیقلی خان چهارلنگ و مادرش بی بی مریم (خواهر نجفقلی خان صمصام السلطنه) نوهٔ حسینقلی خان، ایلخان بختیاری بود. بعد از مجزا شدن ایل چهارلنگ از ایل هفت لنگ در سال ۱۳۰۲ وی به ایلخانی چهارلنگ رسید. علیمردان خان در تایخ ۱۷ آذر ۱۳۱۷ بدستور رضا شاه اعدام گردید.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

سرزمین بختیاری پر آب ولی مردمان بختیاری تشنه!!

معاون عمراني استاندار چهارمحال و بختياري از بحراني شدن وضعيت آب آشاميدني 250 روستاي استان خبر داد و از دستگاههاي دولتي خواست براي آبرساني به روستاهاي استان بسيج شوند.
'محمود عيدي' روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا افزود: 95 روستا در استان با تانكر آبرساني مي شوند و آب شرب 113 روستا نيز جيره بندي شده است.
عيدي با بيان اينكه شهرستان لردگان همانند جزيره اي محصور در ميان رودخانه ها و سرچشمه كارون بزرگ است، تصريح كرد: اين درحالي است كه 112 روستا در اين شهرستان از لحاظ آب شرب بحراني هستند.
وي با اشاره به يازديد مسوولان از منطقه جوانمردي لردگان، گفت: روستاي 'گودشكرته' 10 روز بدون آب شرب مانده بود.
عيدي تاكيد كرد: از آنجايي كه بهترين روستاهاي شهرستان لردگان هر سه روز يكبار آبرساني مي شوند، از دستگاهها ونهادهاي دولتي بالاخص سپاه و هلال احمر تانكر ثابت خود را اختيار آب و فاضلاب روستايي قرار دهند.
وي بيان داشت: بخش منج لردگان در حالي با بحران كم آب مواجه است كه با فاصله 20 كيلومتر از جنوب به سد كارون 3، غرب به سد كارون 4، شمال به رودخانه ونك و از شرق به رودخانه خرسان مشرف است.
عيدي تصريح كرد: تنها استفاده از يكي از اين منابع آب مي تواند هم مشكل كم آبي منج و كل شهرستان لردگان را حل كند.
فرماندار لردگان نيز گفت: اين شهرستان با وجود 360 روستا دچار بحران كم آبي شده است و اين امر ممكن است به يك تنش اجتماعي بينجامد.
'يدالله خالدي' افزود: با وجود چنين شرايطي مسوولان ارگانهاي دولتي در شهرستان لردگان در طول روز 60 درصد وقت خود را براي پاسخگويي به مردم در مبحث آب هزينه مي كنند.
وي تصريح كرد: از آنجايي كه مرتب به مردم گفته ايم طرح انتقال آب به شهرستان در حال مطالعه است مردم ديگر حرفمان را باور نمي كنند و حالت چوپان دروغگو را پيدا كرده ايم.
خالدي با بيان اينكه در حال حاضر عشاير لردگان نيز تشنه هستند گفت: اين امر باعث مهاجرت روستاييان به شهر لردگان و عشاير به حاشيه اين شهر شده است.
مديرعامل آب و فاضلاب روستايي چهارمحال و بختياري نيز گفت: 113 روستاي استان جيره بندي آب شده اند و بين چهار تا هشت ساعت آب دارند.
'قاسمعلي خدابخشي' اظهار داشت: 30 حلقه چاه كه سال گذشته در استان براي آبرساني به روستاها حفر شد اما پاسخگوي رفع نياز آبي روستاها نيست.
وي بيان داشت: امسال اعتبار لازم در زمينه آبرساني سيار در اختياري آب و فاضلاب روستايي قرار نگرفته است.
خدابخشي تصريح كرد: اين شركت قادر نيست روزانه تنها با 30 دستگاه تانكر كل روستاهاي استان را آبرساني كند.
چهارمحال و بختياري درحالي از مشكل كم آبي رنج مي برد كه 10درصد منابع اب كشور را دارد ودر حدود850روستاي اسين استان حوده 450هزار نفر سكونت دارند.

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بوجود آمدن سنگ آهن و سنگ چخماق در سر زمین بختیاری

نكته‌ی جالب توجه این‌كه هوشنگ پیشدادی پسر كیومرز نخستین كسی بود كه در همین سرزمین بختیاری با زدن دو سنگ چخماق به یكدیگر از آن جرقه حاصل شد و بوته‌ای را به آتش كشید و از این زمان بود كه آتش كشف شد و هم او بود كه شیوه‌ی استخراج فلزات را به بشریت آموزش داد و می‌دانیم كه نخستین كوره‌ی ذوب آهن ایران در محلی به‌نام «شلا» در حوالی سوسن در سرزمین بختیاری كه در زمان پیشدادیان ساخته شد و سنگ آهن در آن ذوب گردید. (“شلا” نام همسر اینشوشی ناك پادشاه ایلام در هزاره‌ی دوم بود كه هر دو به‌عنوان رب‌النوع مورد پرستش بودند و بر آیین بابلی برتری داشتند.) اهمیت این موضوع به‌قدری است كه باستان‌شناسان آلمانی و فرانسوی معتقدند كه «اگر ایرانیان سنگ آهن را ذوب نمی‌كردند و از آن وسایل مختلف نمی‌ساختند احتمالا صنعت دنیا هزار سال عقب می‌افتاد.»

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

سرزمین بختیاری

سرزمین بختیاری، تاریخی بسیار شگرف دارد. سرزمینی كه وارث دو تمدن بزرگ و نخستین ایران یعنی تمدن ایلام و تمدن هخامنشی است كه خداوند بزرگ بهترین رودخانه‌های جهان یعنی كارون و زاینده‌رود و دز را در آن قرار داد تا مردمی شریف و نجیب در دو سوی رشته كوه‌های زاگرس و قله‌های مرتفع آن «اشترانكوه» و «زردكوه» زمستان و تابستان خود را بگذرانند. مردمی كه زندگی كردن در چنین آب و هوای نیكویی كه از الطاف خداوند بخشنده است را جزو افتخارات خود می‌دانستند. اما افسوس كه این كوه‌های بلند و زیبا و این رودخانه‌های خروشان و جوشان در نهایت باعث جدایی بختیاری گردید و این ضربه‌ی بزرگی بود بر پیر و انسجام ایلی كه روزگاران دراز سربازان و مدافعان كشور عزیزمان ایران بوده‌اند. مردمی كه شجاعت، رشادت، دلاوری و مردانگی آن‌ها زبانزد خاص و عام است

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بختیاریها

بختیاری ها از اقوام بسیار کهن ایرانی هستند که قرن هاست در منطقه ای مشخص، حدود 75000 کیلومتر مربع، در جنوب غربی ایران در دو سوی رشته کوه زاگرس زندگی می کنند. در حال حاضر، اغلب بختیاری ها شهرنشینان یا روستا نشینان سه استان خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری را تشکیل می دهند. بخش کوچکی از این ایل که بدلیل در دست نبودن آمار دقیق، نمی توان شمار قابل استنادی ارائه کرد، کماکان به شیوه ی دامداری و کوچ روی اجداد خود زندگی کرده و دو بار در سال به ضرورت تهیه ی مرتع مناسب برای دام خود ییلاق قشلاق می کنند. بار اول در اواخر فروردین و در ماه اردیبهشت از استان گرم خوزستان کوچ را آغاز کرده و با گذر از رشته کوه زاگرس از طریق یکی از چند ایل راه باستانی مشخص منطقه به سمت مناطق خوش آب و هوای ییلاقی و مراتع سرسبز استان چهار محال و بختیاری و شهرستان کوهرنگ و حومه کوچ می کنند. پس از حدود چهار یا پنج ماه اقامت در آن مناطق، مجدداً در اواخر شهریور یا  مهرماه با سرد شدن هوای مناطق ییلاقی و  به پایان رسیدن علف مراتع، به سمت مناطق گرمسیری استان خوزستان بر می گردند.
ایل بختیاری یه همراه ایلات قشقایی و شاهسون بزرگترین و مهمترین ایلات کوچروی جمعیت کنونی ایران را تشکیل می دهند. بختیاری ها مسلمان و شیعه ی دوازده امامی هستند و از مهمترین ویژگی های فرهنگی و اجتماعی آنها، بستگی شدید به جایگاه خود در سلسله مراتب ایلی است ( دیگار 1988). به این معنی که اولین سوالی که دو بختیاری برای آشنایی با یکدیگر می پرسند " چه کسی؟" است، یعنی " تو به کدام طایفه، تش و کر و بوو ( که همه از اصطلاحات تقسیم بندی  ایلی هستند) تعلق داری؟!"
در بررسی ساختار اجتماعی ایل بختیاری، به اولین نکته ای که برمی خوریم، تقسیم کلی ایل به دو شاخه ی عمده است. این نوع تقسیم بندی خاص تا جایی که نگارنده مطلع است، در ساختار اجتماعی سایر عشایر ایران دیده نمی شود و منحصر یه ایل بختیاری است. این تفیکیک دوگانه صرفاً یک قرارداد اجتماعی نیست، بلکه تاثیرات عمیقی در فرهنگ، سنّت ها و  حتی زبان هر یک از این دو شاخه به همراه داشته است. علاوه بر تفکیک جغرافیایی ایل به دو حوزه ی "چهارلنگ" و "هفت لنگ"، این تقسیم بندی همواره در تاریخ ایل هم وجود داشته است و به نظر می رسد بسیار کهن تر از مبدائی است که در برخی از نظریه های ذکر شده در پایین به آن اشاره شده است. یک شاهد این ادعا، حضور برجسته ی دو اصطلاح مذکور در "گاگریوه" ها یا سرود های عزای بختیاری است که هم به لحاظ زبانی و هم به لحاظ مفهومی دارای عناصری بسیار کهن هستند.
اما چرا ایل به این دو شاخه تقسیم شده است؟ و معنای "چهارلنگ" و "هفت لنگ" چیست؟
در تلاش برای راه یابی به مفهوم این اصطلاحات، بخش نخست آنها مشکل ساز نیست. "چار" یا "هف" در ترکیب "چار لنگ" و "هف لنگ"، قاعدتاً شکل مخفف همان اعداد "چهار" و " هفت" هستند ولی البته علت گزینش این دو عدد از میان کل اعداد نیز خود جای تامل دارد و نیازمند برهانی منطقی است. اما بخش سوال برانگیزو مبهم این ترکیب "لَنگ" است!

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

سفر به سر زمین بختیاری


سفر به سرزمین بختیاری ،

برای آدمی چو من که آنچنان اهل طبیعت نوردی نیست و ترجیح میدهد وقتش را به سیر ابناء تاریخی بگذراند، سفر به چهار محال و بختیاری تجربه لذت بخشی بود، طبیعت این مادر دل انگیز در فصل اردیبهشت زیباترین چهره خویش را به ما نمایاند و انرژی بکری نصیب من و همسفرانم کرد، که قطعا تا چند وقت مرا همچون شیرهای بختیاری، استوار نگه خواهد داشت.کوهرنگ مقصد نهایی ما بود و دشتها،کوه ها ، دامنه ها ، تپه ها، آبشارها و چشمه سارها جولانگاه ما، کوهرنگ گویی بر روی آب بنا شده است، سرزمینی آباد و خرم که لاله های واژگونش در دامنه زردکوه دلبری میکردند ! لاله ها تنها دلبرکان من در این سفر دوست داشتنی نبودند، شیرهای سنگی نیز بر سر قبرهای درگذشتگان خودنمایی میکردند، و مرا سخت به وجد می آوردند، شیرهایی زیبا، قوی و مهربان، نمادهایی از زندگی و هویت بختیاری ای که در خاک آرام گرفته بود، و این دلبری و کرشمه تا بدانجا پیش رفت که دلم خواست بر سر مزار من نیز شیر سنگی ای بایستد، و به آیندگان بنماید که من که بوده ام و از آنجا که حرفه من، چون دلاور مردان و زنان بختیاری جنگاوری و کشاورزی و دامداری نبوده است، شاید حکاکان بر شیر سنگی قبرم تصویر کتاب و قلم را حکاکی کنند ! و جایتان بسی خالی کوچ ایلات و عشایر را دیدیم، وه چه زیبا بود، و بر زیر سیاه چادرهایشان بنشستیم، چاق سلامتی کردیم، و چشممان بر جمال دخترکانشان روشن شد و چه زیبارویانی هستند این کوه نشینان خاکی، زیبایان دامنه های زردکوه ! و گاه و بیگاه فقر صورت خود را از لای این سیاه چادرها به ما نشان داد ، و ما فقر مادی و فرهنگی را به چشم خود دیدیم و من به خود آمدم و دلم خواست تا ذره ای باشم برای کمک به غنای کودکان ایلات و عشایر، برای دلبرکانی که گاه غم را در چشمانشان میدیدی و گاه شادی بی حصر را  !  آری چه بسیار این سرزمین جا دارد برای کار !

 

مریم24 اردیبهشت1390

نويسنده: - | تاريخ: چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |