بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


قتل عام علاءدین وندها:

درادامه جنگها زمانی که نامدارخان منجزی درجنگ ۹۰۰۰ طرف دورکی ها راگرفت بعد ازآن جنگ با افرادوبرادرانش درآن طایفه مانداند ،آنها اسبی داشتند که بی نظیر بود حاکم خوزستان از وصف آن اسب شنیده بود و به کلبعلی خان دورکی سفارش کرده بود که آن اسب رابرای من بیاورید،کلبعلی خان دورکی برسردوراهی ماند که چه کاربکند . اگرازفرمان حاکم خوزستان سرپیچی کند برایش بد می شود واگر اسب را به او بدهد نامدارخان وافرادش که به او پناهنده شده بودند،دلخور میشوند .بنابراین ناچار شد اسب را برای حاکم بفرستد وهرچه نامدارخان وافرادش ممانعت می کردند کاری از پیش نبردند واز این حرکت کلبعلی خان دورکی ناراحت شدند وبه طایفه خودشان (بهداروند) بازگشتند.

ازآن طرف جعفرقلی خان بهداروند و۹ پسر طهماس خان راکی (۹ برادر آنادعلی راکی) که از حرکت نامدارخان که درجنگ ۹۰۰۰ طرف دورکی ها را گرفته بود وبه تحریک او آنادعلی راکی کشته شده بود منتظر موقعیت بودند که از او انتقام بگیرند و وقتی که نامداران خان منجزی به میان طایفه خودش بازگشت ، ۹ برادر آنادعلی به پسر خواهر خودشان(جعفرقلی خان بهداروند) گفتند که جعفرقلی تو بابودن نامدارخون نمیتوانی خانی بکنی (حکومت کنی) نامدارخون رک زیر ته ته (چوب دوشاخ زیرچشمت است)مانع برسر راه تواست حالا تو نامدارخان با برادرانش دعوت کن به مهمانی ما آنها را می کشیم آن موقع تو میشوی  خان کل بختیاری . جعفرقلی خان قبول کرد ویک روزی به قصد مهمانی نامداران خان با برادرانش (آ عیدی،محمد حسین و.....) بدون اسلحه به راه افتادند که به دعوت خان بهداروند بروند   دربین را هالو زال آنها را می بیند و می گوید نامدارخون کجا می خواهی بروی؟ او گفت جعفرقلی خان مارا دعوت کرده وبه مهمانی او می رویم . هالو زال گفت مگه بدبختی شما رو گرفته اوجعفرقلی خان پسراسدخان وخورزای (پسرخواهر) راکی ها می باشد اگه رفتید نتارتان را در می آورند یا نروید یا اگه میخواهید بروید اسلحه باخودتان ببرید،آنها خندیدند وگفتند پیرمرد چه می گوید ما میخواهیم به دعوت خان برویم اسلحه با خودمان ببریم؟ به نصیحت های هالو زال گوش نکرده وبه راه افتادند . هالوزال نیز سوار براسب باد خودش شد وبرروی تپه ای رفت وبا دوربین نظاره گربود که ببیند چه میشود.

البته ناگفته نماند که نامدارخان محض احتیاط یک کارد قیچ قیچی برسرکمر گذاشت .به محض رسیدن به چادر، داخل سلام جعفرقلی خان دستش به سبیل هایش رفت ،هماهنگ کرد با دایی هایش (۹ پسر طهماس خان راکی) که گفت وقتی دستم به سبیلهایم رفت شما آنهارا بکشید واین شد که وقتی نامداراخان گفت سلام جعفرقلی دستش به سبیلهایش رفت وگفت آنها رابکشید که ناگهان نامدارخان دستش به کارقیچ قیچی رفت وآن را بسوی جعفرقلی پرتاب کرد که نوکر او دستش را به جلو می آورد وبه کف دست او اصابت کرد و ۹ برادر آنادعلی  حمله کردند وتمامی آنها را کشتند وزمانی که نامدار خان می خواست جان بدهد به جعفرقلی خان گفت :جعفرقلی حالا که این کار را کردی نگذاری ایل راکی دستبرد به ایل بهداروند بکند. جعفرقلی ازاین حرف نامدارخون غمگین شد وسر اورا دربغل گرفت وشروع کرد به گریه کردن ودید که راکی ها شلوغش کردند وهمه راکشتند نهیب داد که دیگه حمله نکنید،۹برادر آنادعلی راکی نهیب دادند که  اگه سروصدا کردی خودت رانیز میکشیم 

ابیات زیرنشانگر واقعه مذکورمیباشد:

یه دستوم به جلوت خان خوش اویدی           کی گوده وادست نیا نمدار و عیدی

یه دستوم به جلوت سلام به زونوم               خان قلی کر اسد ندا امونوم

ویدی به مهمونی راست کن بهونه                 خومه کشتی نکشی عالی انورونه

سرآستون وزیرآستون چل چل برد برد             داد زه دست آعلی صالح مونه کمیت زرد

سرآستون وزیرآستون همسه گشتوم             عمدم کرد جعفرقلی قطارنبستوم

سرآستون وزیرآستون زورون به زورون             تیپ سوار بهداروند رهدن زه دورون

 

نويسنده: - | تاريخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

سادات قيري

 سادات قيري

اكنون مطهر روبروي ما در دفتر مجله نشسته است. در ۸۱ سالگي شاداب و سرحال است و به قول خودش سلامت خود را مديون زندگي سالم و آرامي مي داند كه به هر نحو با كم وكاست آن ساخته و هرگز غم دنيا را نخورده وهمواره با ياد خداوند زندگي كرده است.

قبل از اينكه خودت را معرفي كني، از نفت و خاطرات آن بگو ، سادات قيري كه قبل از كشف اولين چاه نفت در ايران، اين ماده سياه رنگ را مي شناختند و از آن بهره برداري مي كردند، چه كساني بوده اند؟

سادات قيري، طايفه اي از طوايف خوزستان هستند كه در شوشتر زندگي مي كنند. سابقه نسبي اين طايفه ، بر اساس شجره نامه اي كه از قديم مانده و هنوز در خانواده ، نگهداري مي شود، به امام موسي كاظم(ع) مي رسد.

نام پدر بزرگ، پدر، عمو، دايي ها و ساير اجداد من در اين شجره نامه ثبت شده است.

 

 

 چرا اين طايفه را سادات قيري مي خواندند؟

موضوع از اين قرار است كه برخي از اجداد ما در عهد قاجاريه، بارزگان بودند. اينها كالايي را با اسب واستر از شوشتر به اصفهان مي بردند و در آن شهر با كالا هاي ديگر مبادله كرده، به شوشتر مي آوردند و مي فروختند. آن زمان حركت كاروانها، منزل به منزل بود، يعني پس از چند كيلومتر راهپيمايي در مكاني مستقر شده و پس از استراحت عازم مقصد مي شدند. يكي از استراحتگاه هاي آنان بر سر راهشان، مكاني در نزديكي چاه شماره يك نفت در مسجد سليمان بود. اين چاه در آن زمان وجود خارجي نداشت و هنوز نفت در كشور ما استخراج نمي شد. كاروانيان در نزديكي اين چاه كه سالها بعد كشف شد، مستقر شده و هر نوبت يك تا دو روز در آنجا مي ماندند و سپس به سفر خود ادامه مي دادند.

افراد كاروان در طول اقامت خود هرازگاه براي جمع آوري بوته، يا در جستجوي آب و احتمالاً از سر كنجكاوي در اطراف محلِ استقرار كاروان گشت و گذاري مي كردند، تا اينكه در همان نزديكي، دره اي موسوم به »دره خرسان« نظر آنها را جلب مي كند.

اين دره كه هنوز هم وجود دارد، از اين جهت به دره خرسان شهرت داشته كه مأمن و جايگاه خرس بوده و چه بسا، قافله سالاران براي مصون بودن از حمله خرسهاي اين دره، نگهباناني را براي حفظ جان كاروانيان مي گماشتند.

 

 

 چشمه جوشان نفت و آب

مطهر در ادامه سخنان خود كه بيشتر به افسانه مي ماند، مي گويد: يك روز تعدادي از افراد كاروان، تصميم مي گيرند، تا انتهاي دره پيش بروند و از اوضاع و احوال اين مكانِ نامسكون كه تا آن عهد شايد پاي انساني به آنجا نرسيده بود با خبر شوند.

پس از دقايقي پياده روي در كنار صخره ها، توجه اين افراد به چشمه اي جوشان جلب مي شود كه از بالاي دره ديده نمي شد.

زماني كه افراد به چشمه نزديك مي شوند، مي بينند مايعي كه از اين چشمه جاري مي شود، مخلوطي از آب و ماده اي غليظ و سياهرنگ و بد بو است. به اين صورت كه آب در زير و ماده سياهرنگِ روي آن، به طرف سرازيري جاري بوده است.

 

 

 كشف نفت و قير در عهد ساسانيان

مطهر اضافه مي كند: در آن زمان افراد به هيچ وجه متوجه كشف بزرگ خود نمي شوند و پس از بازگشت موضوع را به اطلاع ساير كاروانيان مي رسانند و يكي از افراد كه آگاهي و تجربه بيشتر داشته، به آنها خبر مي دهد كه ممكن است آن ماده سياهرنگ قير باشد! پدربزرگم تعريف مي كرد، پيدايش نفت و قير در ايران باستان در شاهنامه فردوسي توصيف شده و پيش از آن در عهد ساسانيان نيز از قير در ساختن بناهاي تاريخي، قير اندود كردن ديوارها، آتش بازي، افروختن آتش و جنگ ها استفاده مي شد. آثار به جا مانده تاريخي از وجود قير در آن عهد، در شادُروان هاي (سدهاي) شوشتر ديده مي شود و حتي بقاياي يكي از سدها، موسوم به »بند قير« در مسير رودخانه كارون و در شوشتر وجود دارد.

در يكي، دو سفر بعدي اجدادِ خانواده قيري، با كسب آگاهي بيشتر، تصميم مي گيرند، به جاي تحمل رنج سفر و ضرر و زيان گاه به گاه تجارت و براي مصون ماندن از حمله راهزنان و ساير مشكلات، در همين محل اطراق كرده و از ماده سياهرنگ چشمه »دره خِرسان« بهره برداري كنند.

به اين ترتيب، با ايجاد آب بند كوچكي در مسير چشمه خرسان، جريان عبور آب و نفت را متوقف مي كنند، به طوري كه بر كه اي بزرگ در آنجا ايجاد مي شود.

به تدريج سرپناه موقت برپا مي شود و ساكنان دره نامسكون، با استفاده از مَشك هايي از پوست گوسفند، لايه روييِ آب داخل بركه، (نفت خام) را با دست جدا كرده و بوسيله الاغ و استر به مسجد سليمان انتقال داده و به فروش مي رساندند. البته نفت استحصال شده فوق العاده غليظ و سياهرنگ بوده و فقط به مصرف سوخت مي رسيد و طبعاً كسي از اهميت و ارزش مواد درون آن آگاهي نداشت.

اين ماجرا سالها ادامه داشت تا اينكه انگليسي ها كه در عهد قاجار، در جنوب كشور نفوذ داشتند، بوي نفت را در خوزستان استشمام مي كنند!

 

 

ابتكار و استخراج قير

مطهر كه سالها در صنعت نفت كشور، كنسرسيوم، شركت پالايش نفت ايران و بعدها، شركت نفت پارس كاركرده، همانند يك شاهد و مورخ زنده، با دقت و آرامش حرفهايش را در زمينه استحصال قير توسط اجدادش چنين توضيح مي دهد:

اجداد من پس از رونق گرفتن كارشان در صدد بر مي آيند تا از نفتِ چشمه خرسان، قير استخراج كنند. آنان بر اثر تجربه و كسب آگاهي از مردان كهنسال قبيله، اولين وسيله دست ساز توليد قير را مي سازند.

اين وسيله يك ديگ استوانه اي شكل به ارتفاع4 متر و قطر2مترمربع بوده كه در پايين بدنه آن حفره اي ايجاد كرده بودند.

اين ديگ بزرگ را در نزديكي بركه اي كه گفته شد، بر روي اجاق سنگي بزرگي مستقر كرده بودند و پس از مسدود كردن حفره آن با سنگ و آهن، داخل آن را تا اندازه اي پايين تر از لبه ديگ، پر از نفت خام خالص مي كردند.

پس از آن، زيرِ ديگ را با استفاده از همان نفت خام روشن مي كردند و آتش شديد به مدت يك هفته، گرماي مايع درون را به صدها درجه مي رساند.

استاد كاري كه از ديگران تجربه بيشتري داشت، به طور مرتب و با استفاده از ني هاي بلند، ميزان غلظت مايع را مي سنجيد و با اعلام اينكه قير رسيده است، تقريباً پس از يك هفته دستور مي داد آن را تخليه كنند. پس از يك هفته، آب و صدها ماده نفت خام درون ديگ، بخار و تجزيه مي شد و باقيمانده به صورت قيري مذاب در داخل آن باقي مي ماند.

بهره برداران بومي، در يك گروه ۷ تا ۸ نفره- در حالي كه مايع قير در حال جوش وغليان بود- با ترفند هاي ابتكاري خود، حفره بسته شده پايين ديگ را باز كرده و قير مذاب را در همان بركه تخليه مي كردند. به اين ترتيب قير مذاب پس از خنك شدن در آب به صورت لايه لايه و خميري شكل برداشت مي شد و پس از سفت شدن، با همان وسايل ابتدايي براي فروش به شوشتر و ساير شهرها از جمله مسجد سليمان انتقال مي يافت.

 

 

از قير چه استفاده اي مي كردند؟

در آن زمان قير،استفاده هاي متعددي داشت، از جمله توليد بوريا، جداسازي شلتوك از برنج، اندود كردن ساختمان، گرم كردن كوره هاي صنعتگري و مصارف ديگر كه به تدريج بر انواع آن اضافه مي شد.

مطهر مي افزايد: از سال هاي ۱۳۰۰ شمسي به بعد كه گرفتن شناسنامه اجباري شد، وقتي كه به ماموران ثبت احوال مراجعه مي شد، به مراجعه كننده مي گفتند: چه فاميلي را مي خواهي؟ اكثر افراد كه به طور عموم بي سواد بودند براي اين سؤال پاسخي نداشتند. سرانجام مامور مي پرسيد چكاره اي؟ و مثلاً نام فاميل كسي كه نجار بود، مي شد؛ نجارزاده، يا آهنگر بود مي شد چلنگر و به همين ترتيب افراد نامگذاري مي شدند. اجداد من هم گفته بودند كار ما تهيه قير است و به اين ترتيب نام فاميل قيري به آنان داده مي شود. البته بعدها برخي از نوه ها و نوادگان تقاضاي نام فاميل ديگري را كردند كه پدر من »مطهر« را انتخاب كرده بود.

 

 

قرارداد معتبر ۲۰۰ ساله!

با وجود اينكه يك ساعتي است با مطهر صحبت مي كنيم ولي حرفهاي او به اندازه اي جالب و شيرين است كه هم او و هم ما براي ادامه گفتگو احساس خستگي نمي كنيم.

از مطهر مي پرسيم؛ آيا اسناد و شواهدي هم وجود دارد كه خانواده شما قبل از كشف اولين چاه نفت در مسجد سليمان از اين منطقه قير استخراج مي كردند؟

بله، ما يك سند ۲۰۰ ساله داريم كه هنوز هم معتبر است. اين سند قراردادي است كه سادات قيري با دارسي بسته اند!

ماجرا به سال۱۹۰۷  ميلادي برمي گردد. براساس آنچه كه از پيرمردهاي خانواده شنيده ام، زماني كه آنها در نزديكي »جشمه خرسان« قير مي پختند و مي فروختند، براي اولين بار يك نفر انگليسي بنام مورگان كه از گماشتگان دولت انگليس در جنوب كشور بود، به منطقه مسجد سليمان مي آيد و از چند و چون قضيه آگاه مي شود.

پيش از آن در عهد ناصر الدين شاه، تلاش هايي براي كشف نفت در ايران صورت گرفته بود كه نتيجه اي در بر نداشت.

مورگان با اطلاع از اين جريان، پس از مشاهده چشمه جوشان نفت و آب در دره خرسان، موضوع را به آگاهي انگليسي ها مي رساند. همين مسئله باعث مي شود تا انگليسي ها كه بوي نفت را شنيده بودند ويليام دارسي را براي مشاهده منطقه و انعقاد قرارداد به ايران بفرستند.

نقل مي كنند زماني كه مورگان به مسجد سليمان آمد، افرادي را ديد كه با لباس محلي نفت و قير مي فروشند! با كنجكاوي زياد اين مسئله را دنبال كرد تا به دره خرسان رسيد و از نزديك شاهد چشمه جوشان نفت و آب شد.

زماني كه دارسي به محل كار سادات قيري مي آيد، از آنها مي خواهد تا در چند قدمي دره خرسان چاه نفتي بزند و مدعي مي شود كه با دولت قرارداد بسته است.

سادات قيري ابتدا رضايت نمي دهند و دارسي موضوع را با نمايندگان دولت مطرح مي كند، بالاخره مقرر مي شود تا رضايت افراد محلي به هر طريق جلب شود.

اين قضيه منجر به انعقاد قراردادي بين سادات قيري و دارسي شد. براساس اين قرارداد مقرر مي شود، اگر چاه نفت دادرسي (چاه شماره يك مسجد سليمان) به نفت رسيد، كمپاني دارسي، سالي۱۰۰۰ من نفت و ۹۰۰ قران احمد شاهي (نقره) به سادات قيري بپردازد.

اين قرارداد هنوز معتبر است كه چگونگي آن را در ادامه اين گفتگو و در شماره آينده ماهنامه نفت پارس ملاحظه خواهيد كرد.

 

منبع: ماهنامه نفت پارس

نويسنده: - | تاريخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تاریخچه شهرستان مسجدسلیمان

تاریخچه شهرستان مسجدسلیمان

شهر مسجدسلیمان در 147 سال قبل (یعنی سال 1855 میلادی) ناحیه ای کوهستانی و خالی از سکنه بود در ان موقع اولین کارشناس نفت که یک مهندس زمین شناس انگلیسی بنام لوفتوس ( LOFTUS) به مدت هفت هفته همراه با گروهش ، حوضچه های نفتی الوده به قیر را بررسی و ازمایش کرد و اهمیت انها را نیز ارزیابی نمود و پس از ان مقالاتی پیرامون ان انتشار داد . در این مقالات لوفتوس احتمال داده بود که تعداد زیادی از این مخازن نفتی الوده به قیر در کوههای بختیاری در حد فاصل بین اتشکده کهن ، سر مسجد و کوه های اسماری (بین مسجدسلیمان و هفتگل) وجود دارد که بطور طبیعی قیر از حوضچه های انها تراوش می کند .

 

لوفتوس اضافه کرد که این حوضچه ها در مناطق شوره زار و زمینهای غیر قابل کشت ، در پشته های مرتفع ، سنگهای سیاه ، سنگهای مارل ، سنگهای کچی و اهکی وجود دارند .

 

در این زمان یکی از سادات شوشتری معروف به سید قیری و چند تن از اعضا خانواده او به سادات قیری معروف شدند . در بعضی از زمینهای مسجدسلیمان که نفت خام به صورت چشمه بر روی زمین می جوشید و بعد از مدتی مایع به درون زمین نفوذ می کرد تفاله ان که همان قیر است برروی زمین باقی می ماند هر ساله سادات قیری به مسجدسلیمان می امدند و قیرها را جمع اوری می کردند و به شوشتر یا اطراف ان برای فروش می بردند در ان زمان حق انحصاری استخراج این قیرها را نیز سادات شوشتری یا سادات قیری بدست اورده بودند .

 

ژرژبرنارد رینولدز (GEORGE BEMARDREYNOLDS) نفت را برای اولین بار در ایران و در ایران و در شهر مسجدسلیمان کشف و استخراج کرد . رینولدز در 6 ژوئیه 1901 ، حدود 4ماه پس از ان که امتیاز نفت به ویلیام ناکس دارسی اعطا گردید ، به استخدام وی در امد که همزمان با دوران سلطنت مظرالدین شاه بود . رینولدز فارغ التحصیل در رشته نفت از دانشگاه مهندسی هندوستان بود و در مناطق نفت خیز سوماترا نیز فعالیت کرده بود او مهندسی فعال و سوارکاری ماهر بود که به راحتی می توانست کوه ها و دشت های صعب العبور را به سهولت بتازد . از مهمترین امتیازاتی که رینولدز داشت این بود که زبان فارسی را می توانست در حد عالی تکلم کند و به لهجه های بختیاری و شوشتری نیز مسلط بود

نويسنده: - | تاريخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |