بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


باورهای قومی مذهبی ایل بختیاری

. باورهای قومی مذهبی ایل بختیاری به صورتی است که هیچ کدام از آنها جدا از یک دیگر نیست و به ظرافت هرچه بیشتر درهم ریشه دوانیده است ودر هم تنیده شده است.  تجربه زیستی با این قوم به ما نشان میدهد که باورهای قومی و مذهبی , آمیختگی به اسطوره هایی دارد که هدف اصلی این پژوهش قرار گرفته است . باورها و آئینهایی در مورد شبهای خاص سال, ایام و روزهای مذهبی,مراسم زایمان و رشد کودکان,پیش بینی جنسیت کودک, و...که همه ریشه در اسطوره های مستتر در باورها دارد. این پژوهش با روشی اسنادی ومیدانی , با مصاحبه و گردآوری اطلاعات از طریق اسناد و مدارک در باره مردمان بختیاری کار خود را دنبال کرده است و بر این اساس که اسطوره ها همواره در نزد این قوم وجود دارند خود را به سر انجام رسانده است.               بیان مسئله: قوم ها در ایران چه ساکن و یک جانشین و چه کوچ رو همواره یک سری باورهای خاص خودرا دارند که گاه با قوم های دیگر شباهت و گاه وجه تمیزی می شود, خصلتی می شود , نشانی مس شود برای آن طایفه و قوم ؛باوری, خصلتی , کیشی , آئینی که تنها در یک قوم پدیدار می شود و گاه به صورت شمه ای از آن را در قوم دیگر مشاهده می کنیم. ایل بختیاری بزرگترین ایل در ایران از لحاظ جمعیتی و وسعت  حرکت می باشد؛که به رقم گستردگی یک جا نشین شدن انسان ها در سرزمین ایران, هنوز زندگی و زیست کوچ روی خود را در سرزمینهای موسوم به بختیاری را دارا می باشد. اگرچه  در سایان متمادی از کثرت جمعیتی ایل کوچ رو کم شده است و مردمان بختیاری در سرزمینهای بختیاری و یا دیگر سرزمینهای پهنه ی ایران یک جانشین شده اند اما تعداد قابل شماری از این ایل بزرگ هنوز زندگی یک جا نشین را اختیار نکرده اند و همچنان وابسته به دام از نقطه ای به نقطه ای دیگر در فصلی به فطل دیگر در حرکت اند. آن چه که در این جا و دراین بحث در نظر است باورهای اعتقادی و مذهبی ایل بختیاری است, باورهای که ریشه در طبیعت و دام و کوچ و مذهب دارد و تفکیک هر کدام از موارد به سادگی امکان پذیر نیست و حتی اگر اغراق نکرده باشیم هیچ کدام جدا از یک دیگر نیست! به بیان دیگر  می توان این طور اذعان داشت , باورهای اعتقادی مردمان بختیاری چه یک جانشین شده و چه کوچ رو آمیخته با مذهب , طبیعت, سرزمین , دام, تفنگ است. باورهایی که رنگ اسطوره خود را در قالب مذهب و اعتقادات مردمان ایل بختیاری , مردمانی هستند که ازلحاظ مذهبی, دین اسلام را اختیار کرده و بروز داده است. تمام و کمال شیعی مذهب شده اند(شیعه 12 امامی)آن چه که در این جا می توان بسیار به آن توجه داشت این است که گرچه ایل بختیاری شیعی مذهب است , اما باورهای اعتقادی که در بین آنها رواج یافته است. جدا از زندگی و حال و هوای کوه و دشت نیست, پیوند آنها به دلیل زندگی ایلی و کوچ رو که داشته اند با ارتباطات مدرن به شدت محدود بوده است و هنوز می توان نگرشهای خاصی به جادو و سحر و خرافه های که شاید در زندگی به روز شده نام دیگری را در اختیار گرفته است , هنوز به عنوان باورهای اعتقادی غیر قابل تغییر در افکار آنها را پیدا کرد. آمیختگی مذهب به زندگی قومی آنها و پیوند هرچه بیشتر با طبیعت و زندگی با حیوانات باورهای قومی وغیر قابل تغییر را در مردمان بختیاری به وجود آورده است, باورهایی  ساده از زندگی و معیشت ساده با رنگ و روی اسطوره هایی که در ادبیات , گاهی با آن برخود می کنیم؛ باورهایی غیر قابل تغییر, شخصیتهای ساخته شده و دست نیافتنی و... اعتقاداتی که می توان گاهی نام آن را تابو نامید و هر گونه تلنگر به آن و حتی لمس بیش از حد آن منجر به طرد ایل و طایفه می شود! مردمان بختیاری بالاخص کوچ رو به دلیل زندگی ایلی و جدایی آنها از شهرها به طور معمول اطلاعاتی سینه ای به سینه دریافت می کنندو کمتر به این می پردازند که این گونه اعتقادات از کجا و چگونه سرچشمه گرفته است, معمولا آن را بی چون و چرا می پذیرد! البته می توان این نکته را دانست که در ایل بختیاری همچون دیگر ایلهای ایران افراد مسن تر,چه زن , چه مردوبه مراتب مردان ریش سفید به دلیل تجربه های زیسته یک نوع برتری فکری غالب را در ایل دار می باشند. احترام به گفته و سخن و پند بزرگتر های ایل امری است واجب , امری که پیوند به گذشته را همواره حفظ می کند وبه نوعی پی وند نا گسستنی به قبل و حتی ازل را همواره در اذهان زنده نگه می دارد. باورهای اعتقادی که به نام مذهب و قدرت جادوی نوشته ها و شی های برگرفته از طبیعت برای حفظ جان و مال و دام! باورهای اسطوره ای که اسم دین را به یدک می کشد , گاه پیش گویی می کند و گاه کمک به درد زایمان , گاه رفع بلای دشمن , گاه چشم بندو چشم زخم است. نشان دادن و تفکیک این باورهای اسطوره ای از باورهای مذهبی کاری بس مشکل ولی زیبا و دور از ذهن نیست. باورهایی که اشاره به ازل گرایی و فوق بشری بودن برخی انسانها و شی ها مقدس و نوشته های مقدس می باشد که تمام زندگی مردمان ایل رامعنا می بخشد.   ضرورت ها واهداف تحقیق: استخراج باورهای اعتقادی و قومی و مذهبی ایل بختیاری نمایان سازی باورهای اعتقادی آمیخته بامذهب بیان باورهای اسطوره ای در قالب دین   ایل بختیاری دارای باورهای منحصر خود است که از لحاظ دینی به صورت صد درصد شیعی مذهب یوده و بابرسی در باورهای اعتقادی و مذهبی آنها شاهد بروز نمادهای دینی در قالب اسطوره ای و دست نیافتنی می باشیم. استخراج این باورها که گاه به عنوان دین و پیشگویی و یا اثر شفا بخشی دینی است در این جا می تواند از ضرورتهای انجام این پژوهش به حساب آید                           پیشینه تحقیق: اگر چه در مورد ایل بختیاری به مراتب پژوهش ها و تحقیق های بسیاری صورت گرفته است , در حوزه های جمعیتی , مذهبی وباور داشتها و نحوه کوچ و....اما تا آنجایی که به این پژوهش مربوط می شود  چند تحقیق را در این بخش می آوریم اما شایان ذکر است که بگوییم در مورد باورهای اسطوره ای در ایل بختیاری پژوهشی مشاهده نشد!   آرام سلیمانی - بررسی تاریخ تشیع بختیاری - تز کارشناسی ارشد - دانشگاه اصفهان عشایر بختیاری از اصیل ترین اقوام ایرانی هستند که دارای فرهنگ غنی و با اصالت و بی نظیری در ایران می باشند ایل بختیاری در استانهای چهارمحال و بختیاری – اصفهان – خوزستان – لرستان – کهگیلویه و بویر احمد و سایر استانها همجوار پراکنده و ساکن هستند یکی از ویژگیهای مهم این ایل این است که از ابتدای ظهور و ورود اسلام به ایران پیرو حضرت علی (ع) یعنی شیعه و دوستدار  ائمه اطهار (ع) بوده اند بطوریکه در این قوم چند میلیونی هیچ مذهبی و حتی یک نفر هم غیر شیعه اثنی عشری وجود ندارد در سرزمین عشایر بختیاری بیش از صدها امامزاده جلیل القدر و سادات شریف وجود دارند که مامن عشایر بختیاری می باشند و از احترام بسیار زیادی برخوردارند براساس یک سنت حسنه که به زمان ولایت عهدی امام رضا (ع) منسوب است هرطایفه و تیره بختیاری دارای سادات یا شیخ مشخصی هستند که جز همان طایفه محسوب می شوند و از جایگاه رفیعی برخورداند جالب است بدانید که هرکسی که در نزدیکی عشایر بختیاری ساکن شده سریع مسلمان شده و مذهب شیعه اثنی عشری را پذیرفته است نمونه آن طوایفی از آسیای میانه و گرجستان و سایر اقوام  ایرانی تبار در سرزمین عشایر بختیاری ساکن شدند و بلافاصله مذهب تشیع را پذیرفتند بدین خاطر است که فرزندان عشایر بختیاری در سن کودکی اولین کلماتی را که تکلم می کنند و همزمان کلمه پدر ، مادر ، یا محمد (ص) ، یا علی (ع) ، یا زهرا (س) ، یا عباس (ع) یا امام را که هم بطور فطری بدون اینکه کسی به او تلقین کند یاد می گیرد و این نشان از ریشه و باورهای عمیق مذهبی و دینی و ولایت مداری دارد و تعصب خاصی به باورهای دینی دارند عشایر بختیاری و آیین های رمضان ( مهدی فتاحی) آداب و اقدامات شروع ماه مبارک رمضان :1               ایل و عشایر بختیاری طبق رسم قدیمی همزمان  با نیمه شعبان و حلول ماه مبارک رمضان خود  را برای استقبال از رمضان آماده می کنند البته عشایر بختیاری به لحاظ گستردگی حوزه جغرافیایی هرکدام آداب مخصوص  خود را دارند ولی در مجموع سنت هایی که در بین اکثریت مشترک و رایج تر هستند را ذکر می کنیم آنها قبل از ماه مبارک رمضان به نظافت خانه و لباسها می پردازند در روستاها گردگیری و خانه تکانی می کنند و در عشایر بختیاری به نوعی محوطه چادر و محل اسکان نظافت می شود تقریبا از نیمه شعبان به طرف ماه رمضان زنان زحمت کش به فکر تهیه خواربار و ادویه جات و ترشیجات و عرقیات طبیعی و چاشنی های گوناگون می افتند و ترشی های مانند : کرفس – بنه – کنگر – شنگ – موسیر و گیاهان کوهی درست می کنند و همچنین لبنیات های داخل مشک که از پوست گوسفند و بز درست می شود – مانند : ماست و موسیر – روغن حیوانی – ماست و کرفس و یا همان ترشیجات را بصورت لبنیات آماده می کنند اغلب عشایر بالغ بختیاری روز آخر ماه شعبان را روزه می گیرند و به اصطلاح به پیشواز ماه مبارک رمضان می روند حال و هوای خانواده ها دگرگون می شود ۲- روئیت هلال ماه مبارک : عشایر بختیاری پس از روئیت هلال ماه صلوات می فرستند و رسمی دیرینه بصورت باور وجود دارد که هلال اول ماه را در صورت چه فردی دیده اند اگر این آدم  فردی سلیم نفسی باشد این دیدن را خوش یمن می  دانند و اگر نه خیلی احتیاط می کنند که مشکلی برای آنان پیش نیاید : و دعای نیز می خوانند الهی کارهای بد را کنار گذاشتیم و خود را برای ماه مبارک رمضان میهمانی تو آماده می کنیم انشاالله برای  همه افراد ایل و غایبین با برکت و مبارک باشد 3.سفره افطار: . سفره افطار بختیاریها اغلب بسیار ساده است برسرسفره عشایر بختیاری می توان نان فطیر تازه – خرما ماست و کره و یک نان مخصوص روغنی که با کره درست می شود ( توچری) و دوغ – رنگنک  – و پلو  ا وگوشت یا آش برگ قند و چای وجود دارد اغلب اعضای خانواده دور هم جمع می شوند و با هم ا فطار می کنند ۴- دم سحری یا خروس خوان : دم دم سحری آیینی است مخصوص عشایر بختیاری و یا به نوعی شروع فعالیت روزانه زنان عشایر در تهیه و تدارک زندگی و صبحانه و گله کنون می باشد این سنت طبیعی در طول سال از دوغ زنان و صدای مشک دوغ آغاز می شود و با صدای دلنواز مشک و خروس خوانان و سپس اذان که در  بعضی از چادرها و روستاها در  بعضی از خانه ها تقریبا افراد ایل را بیدار می کند و خود در صفای تاریکی شب و سوسو کردن فانوسها و تشهای چاله یک و چند خانوار را گرد هم می آورد و این مسئله در سحر شبهای احیاء  حال و هوای خاصی پیدا می کند و در همین حال حکایتهای از پهلوانی و رشادت های حضرت (ع) توسط بزرگان چه زن و چه مرد نقل  می شود دم سحری تقریبا دو ساعت مانده به اذان صبح آغاز و همراه رادیو تا سپیده دم ادامه دارد ۵-شبهای احیا: عشایر بختیاری   به شبهای احیاءاهمیت خاص می دهند. در بین برخی از طوایف بختیاری فردی با صدای خوش ابیاتی از اشعار حزن انگیز محلی فکلور می خوانند و این مسئله هر شب در چادر و یا منزل یک نفر به صورت گردشی اجرا می شود. در خانواده های عشایر بدون استثناء رادیو وجود دارد . که همه به آن علاقه خاصی دارند . در شب های ماه رمضان معمولاً در بین عشایر درگیری ، اختلاف ، و ..... کاهش پیدا می کند. و امنیت بالا می رود . و در برخی طوایف در شب های جمعه ماه مبارک رمضان سوره های خاصی از قران مانند سوره یاسین ، الرحمان ، جمعه و..... خوانده می شود  و برای در گذشتگان طلب مغفرت می کنند. در شب های ماه رمضان افرادی که نذری دارند یا وضع مالی خوبی دارند افطاری می دهند. در شب شهادت امیر مومنان (ع) زنان یک نوع حلوا که مخلوطی از آرد.روغن حیوانی. خرمایا شکر است درست و پخش می کنند  ۶- پایان ماه مبارک رمضان: تهیه و پخش نذورات در دهه آخر ماه رمضان نسبت به سایر ایام بیشتر است و در  روزهای پایانی پخش آش نذری ، شیرینی نقل و مشگل گشا و شربت و افطاری و رسیدگی به وضع نیازمندان بهتر می شود . در شب عید فطر اغلب خانواده های عشایر و روستاهای بختیاری مقدار فطریه خود را را جدا می کنند و زیر سفره یا در لای جلد قرآن می گذارند و برای مستمندان به خصوص افرادی که نسبت فامیلی با یکدیگر دارند می دهند . و در جاهای که اماکن متبرکه  د و امامزادگان – مساجد- و هیات های مذهبی و .... باشد نذورات یا فطریه خود را تحویل می دهند در بین برخی طوایف بختیاری حلواهای شب احیاء را نگه می دارند و در روز عید فطر با آن افطار صبحانه می خورند. و کوچکترها به دیدن بزرگترها می روند وصله ارحام را به جا می آورند . یک ضرب المثل قدیمی  در بین بختیاری ها نیز رایج می باشد: ماه رمضون رهد- روزه خور ریس سیاه – ماه رمضون دیه ایاه – رمضان رفت. و روزه خور رویش سیاه و ماه رمضانی دیگر می آید                                 چارچوب نظری: از آن جهت که استخراج باور های اسطوره ای را باید طبق یک رویکردی اعلام بداریم و اینکه اسطوره به چه نوع باور هایی گفته می شود در اینجا رو یکردهای طبقه بندی شده اسطوره شناختی را به طور خلاصه در ده دسته مقوله بندی شده ارائه می دهیم: روی کرد تاریخ نگر: این روی کرد قدیمی ترین روی کرد اسطوره شناسانه است که ریشه اسطوره را در تاریخ می جوید. مطابق این روی کرد روایت های اسطوره ای یا نمودهای اسطوره ای انعکاسی از پدیده های تاریخی اند که به شکل اسطوره در آمده اند. اهمر(330-260پیش از میلاد)نخستین کسسی بود که از این منظر به اسطوره نگریست.دیدگاهای او به مکتب اوهریسم معروف شده است. از نظر اوهمر خدایان انسان هایی بوده اند که در تاریخ زندگی می کرده اند. اما به دست انسان های دیگر به مقام خدایی رسیده اند. بنا براین او تلاش می کند برای خدایان یونانی قرینه ای زمینی پیدا کند . پس از اوهمر اهمریسم همواره طرف دارانی داشته است. ( محدثی _93) روی کرد انسان شناختی: روی کرد انسان شناختی مجموعه ای از دیدگاه ها و نظریه های مربوط به اسطوره است . در این روی کرد, اسطوره در یک بستر فرهنگی اجتماعی ویژه ای قرار می گیردکه همانا جامعه ی ابتدایی و فرهنگ است. بر اساس چنین روی کردی یک نظام فرهنگی در نظر یا مفروض گرفته می شود و اسطوره به مثابه عنصری از این زمین ی اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار می گیرد و رابطه ی آن با دیگر عناصر فرهنگ و جامعه ابتدایی بررسی وسنجیده می شود. جایگا هی که اسطوره در نظام معنایی انسان ابتدایی دارد, نقشی که از این لحاظ برای او ایفا می کند , معنایی که به زندگی و جهان اومی بخشد موقعیتی که بر نگاه او به جهان و محیط اجتماعی اش اعمال می کند از جمله اموری است که در این روی کرد مورد بحث قرار می گیرد.( محدثی93-94)   روی کرد ساختار گرا: ژرژ دو مزیل را پیش گام تحلیل ساختاری اسطوره به حساب می آورند. دو مزیل این ساختارهای مشترک در برخی ترتیبات شامل مقوله های جامعه شناسی در مورد مجموعه ای از عناصر است که دو مزیل آن ها را مورد مطالعه قرار داده است. با این حال نوع مطالعاتی را که مورد توجه او بوده است , اگر مطالعه تطبیقی  اسطوره ها بنامیم دقیق تر است( محدثی_95) از نام داران این روی کرد لوی استروس   روی کرد کار کرد گرا: همان قدر که روی کرد ساختار گرا در اسطوره شناسی به نام لوی استروس شناخته می شود, روی کرد کار کرد گرا نیز با نام مالینوفسکی پیوند یافته است. مالینفسکی نیز هم چون همه ی کسانی که در باره اسطوره سخن گفته اند دیگر درباره ی دید گاه های اسطوره شناختی را که در زمان وی مطرح بوده است را نقد کرده است.( محدثی 98) مالینفسکی معتقد استت که اسطوره به مثابه یک نیروی فرهنگی در جوامع ابتدایی عمل می کند و کارکرد اجتماعی مهمی ایفا می کند. به نظر او اسطوره نه امری تخیلی بل که کاملا واقعی و زنده و تاثیر گذار است. هدف اسطوره >.( محدثی -99) اسطوره از نظر مالینفسکی افسانه نیست بل که افسانه ای مقدس است. کارکرد اسطوره به زور خلا صه تقویت سنت ارزش واعتبار والاتری بخشیدن به آن است که این کار را از طریق پیوند دادن سنت با گذشته ای که به واقعیتی والاتر, به تر, و بیش از پیش ماوراطبیعی روی داده های نخستین منتهی می شود انجام می دهد.بدین ترتیب, اسطوره جزع جدایی نا پذیر کل فرهنگ است. اسطوره...مداوماً باز آفریده می شود , هر تغییر تاریخی , اسطوره شناسی خاص خود را پدید می آورد که گرچه با واقعیت تاریخی مرتبط است اما این ارتباط غیر مستقیم است»(محدثی_100) تاکید روش شناختی این روی کرد را نیز می توان به طور خلاصه این طور بیان کرد که1)به جای توجه به منشا اسطوره و بررسی نحوه پیدایش آن بیش تر باید به پیوند کارکردی اسطوره با عناصر اجتماعی و فرهنگی توجه کرد2)اسطوره را باید در زمینهی اجتماعی مر بوطه اش قرار داد و نقش و جای گاه آن را در یافت و منتزع ساختن آن از بافت اجتماعی مربوطه اش مردود است.( محدثی_101) روی کرد زبان شناختی: در روی کرد زبان شناختی نوع استفاده از زبان علت شکل گیری اسطروه دانسته می شود. دونظریه پرداز برجسته این روی کرد فریدریش ماکس مولر و رولان بارت هستند که اولی قرن نوزدهم و دومی قرن بیستم است.(همان101) مطابق این روی کرد برای شناخت اسطوره می بایست زبان و اعوجاجات زبانی را شناخت و با نگاهی آسیب شناختی به زبان نگریست. لاجرم روش مطالعه اسطوره در این روی کرد روش های مورد استفاده در زبان شناسی و معنا شناسی است. همان(103)   روی کرد روان شناختی: روی کرد روانشناختی در اسطوره شناسی شامل همه آن نظریه هایی است که منشا اسطوره را به مثابه امری فرهنگی به واقعیتی روانی تقلیل می دهند. حتا ممکن است از منشا روانی اسطوره سخنی به میان نیاید , اما علت تادوم فرهنگ اسطوره ای و باز تولید آن کارکرد روان شناختی اش دانسته شود. بناببر این در این روی کرد نظریه هایی جای می گیرد که, الف)علت پیدایش اسطوره را امری روانی بدانند. ب)برای اسطوره کارکردی روان شناختی قائل می شوند. ج)هم منشا اسطوره را در امر روانی جستجو کنند و هم از کارکرد روانشناختی اسطوره سخن بگویند. دو دسته نظریه  در درون این روی کرد اسطوره شناختی می توان یافت.نخست,نظریه های روانکاوانه و دوم نظریه های غیر روان کاوانه( محدثی 103) زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگاز مهمترین نظریه پردازان روان کاوانه هستند. روی کرد ادبی:   در روی کرد ادبی به حای مورخ , باستان شناس, پدیدار شناس, معرفت شناس, دین شناس, روان شناس, وغیره عالمان ادبیات و متقدان ادبی به بحث از اسطوره می پردازند. دراین روز کرد , تو ضیح اسطوره فی نفسه مورد توجه این نوع عالمان نیست بل که نسبت یا خویش آوندی که ادبیات با اسطوره دارد محل توجه آن هاست. به دین ترتیب, این روی کرد نیز هم چون روی کرد های دیگر, روش شناسی خاصی را در اسطوره شناسی پیش می کشد : غور و بررسی و پژوهش در باره ی ادبیات و گونه های ادبی در اینجا با متون ادبی بیش تر سرو کار داریم تا مثلا با کشف ساختارهای پنهان در یاختار گرایی یا کشف ذوات در پدیدار شناسی و یا تفسیر تجلیات نت خود آگاه جمعی در روان کاوی یونگی. دراین روی کرد نیز دیدگاه های گونا گونی وجود دارد. برخی از این عالمان اساسا ادبیات را به اسطوره تقلیل می دهند و برخی نیز طرفا ریشه ادبیات را در اسطوره می جویند. (محدثی_107) از افراد اسطوره شناس در این روی کرد می توان به آرای نورتروپ فرای, استانلی ادگار هایمن, فرانسیس فرگوسن, هربرت وایزینگر, ومیشل زرفا اشاره کرد.   روی کرد معرفت شناختی: در روی کرد معرفت شناختی , اسطوره به عنوان صورت و نوعی از نماد اندیشه گری آدمی تلقی می شود که دارای ساختار و ویژه گی ماهوی خاص خود است. در این روی کرد بیش تر از اندیشه ی اسطوره ای یا آگاهی اسطوره ای سخن گفته می شود و این نوع آگاهی و اندیشه در تقابی با اندیشه ی منطقی و عقلانی قرار داده می شود. بدین معنا که اندیشه ی اسطوره ای نیز نتیجه کارکرد ذهن بشر دانسته می شود و از قوه عاقله ی آدمی نشات می گیرد, اما عقلانی نیست.(همان_109) اما محور بجث شان کسف فرایندهای اندیشه گی ای که موجب پدید آمدن اندیشه ی اسطوره ای می شود نیست. از برجسته ترین متفکرانی که اسطوره را بر اساس روی کرد معرفت شناختی بررسی کرده است.ارنست کاسیرر , فیلسوف آلمانی است. (همان_109) کاسیرر انسان را جانور سمبل ساز تعریف می کند... بنا براین اسطوره یک نظام نمادین است. نحوه ویژه ای از اندیشیدن آدمی در بخشی از تاریخ است و برای فهم اسطوره لازم است شازو کارهای درونی و ویژگی ماهوی این نظام خاص اندیشه گی  را کشف کنیم. کاسیرر تبیین اسطوره را بر اساس تقلیل آن به امیال اساسی طبیعت بشر تحت عنوان روانشاسی گرایی رد می کند. وی هم چنین روی کردی که منشا اسطوره را در امری غیر از خود نظام اندیشه گی اسطوره ای جست و جو می کند و آن را « وهم کاملا ذهنی » به حساب می آوردغیر قبول می داند.از نظر کاسیرر بین فرم های سملیک یک« هیچ یک از این فرم ها از همان آغاز دارای وجود مستقل با خطوط کاملا مشخص و تعریف شده نبوده است, بلکه هر یک از آن ها در هاله ی اسطوره ای قرار داشته و آن هاله مستتر است.( همان_111) روی کرد پدیدار شناختی: یکی از جدی ترین و مهم ترین روی کرد اسطوره شناختی روز کرد پدیدار شناختی است. مهم ترین اسطوره شناس در این روی کرد نیز میرچا الیاده (1986_1907) متفکر بزرگ و بی نظیر رومانیایی است.( همان 113) الیاده اسطوره را نتیجه آفرینشهای روح انسان می داند و بر آن است که« آفرینشهای روح انسان را نباید به عنوان شیوع آسیب شناسی رفتار غریزی و جانور خویی یا انحراف بچه گانه مورد توجه قرار دهیم»(همان119) در نظر ایاده اسطوره امری وجودی , اصیل, بسیط و در نتیجه غیر قابل تقلیل است«اگر کسی زحمت تحقیق برای دست یافتن به مفهوم راستین اساطیر یا نمادهای کهن را بر خودهموار کند, ناگزیر تصدیق خواهد کرد که مفهوم یادشده , از شناسایی وضعیت خاصی در جهان آگاهی می دهد و در نتیجه , به موضعی مینوی و فوق طبیعی دلالت دارد»الیاده معتقد است که باید به دنبال جوهر اسطوره ای گشت(همان_119) روش الیاده در اسطوره شناسی مشابهتی جدی با روش مالینفسکیِ کارکرد گرا دارد . مالینوفسکی نیز همچون الیاده معتقد بود که باید اسطوره را در زمینه اصلی خود ش یعنی جوامع بدوی مورد مطالعه قرار داد و قدیمی ترین اسطوره را بررسی کرد. مالینوفسکی هم چنین توجه ویژه ای به کارکرد اسطوره در این جوامع داشت . الیاده در این موارد با مالینفسکی هم رای است و در پاره ای از موارد نیز عباراتی از مالینوفسکی را نقل کرده است( همان120)     روی کرد نظری: از آنجایی که مطالعه و بررسی باورهای اعتقادی , قومی و مذهبی در هم آمیختگی فراوان داشته و باورهای قومی و نمایان کردن آنها و تنها بازگو کردن آنها کاری است, انسان شناسانه, بدون هیچ تجزیه و تحلیلی و به رقم تاکید به این که باورهای اتقادی از مذهب و قوم جدا نیستند ویا تاکید براین که دین و اسطوره گرچه یکی نیستند ولی تفکیک و جدا کردن آنها از یکدیگر کاری بسیار دشوار و حتی گاه عبث است. بنا به روی کردهای نظری اعلام شده در چارچوب نظری در این تحقیق , و نیز حساسیت و گاه عدم تفکیک مناسب در بیان اعتقادی اسطوره ای و یا دینی, روی کردی التقاطی , نشات گرفته از روی کرد پدیدار شناختی و روی کرد معرفت شناختی , نشات گرفته از ایده ها و راه کارها و طرز مطالعه و بررسی ونگرش دو اسطوره پرداز بزرگ ارنست کاسیرردر حوزه ی معرفت شناختی و میر چا الیاده در حوزه پدیدار شناسی می باشد.                         داده های تحقیق:   مراسم و اعیاد:     شب یلدا شب یلدا در بین عشایر بختیاری همانند دیگر اقشار و هموطنان عزیزمان گرامی داشته شده و برای این شب اداب و آئین خاصی دارند . مادر خانه یا معمولا مادر بزرگ خانواده که امشب همه نوه و نتیجه هایش میهمان او هستند برای آنها نان بنام گرده درست میکند .که شاید قطر آن به اندازه یه نان ساندویچ و بزرگی آن بستگی به تعداد اعضای خانواده دارد .میرسد ...مادر خانه خمیر گرده را در چاله گذاشته و روی آن را با زعال و خاکستر میپو شاند . و برای هیجان و شور و شعف فرزندانش مهرهای را در آن میگذارند ..تا هنگام تقسیم ببینند که سهم که میشود ...قسمت هر کسی که شد او را آدم خوش شانس لقب میدهند ... برای آخر شب نیز مادر خانه مقداری گندم برشته همراه با مغز گردو و گلخونگ قاطی کرده و بین فرزندان و میهمانان تقسیم میکنند .و تا پاسی از شب بزرگان فامیل شب را به خواندن شاهنامه و خاطرات و ایل و کوچ میگذرانند و به استقبال زمستان میروند     ماه مبارک رمضان در میان عشایر امروزه به مدد پیشرفت علم همه ما برای بیدار شدن سحری یا از ساعت و یا از گوشیهای موبایلمون کمک میگیریم ..خیلیهامون نیز از طریق تلفن زدن اقوام فامیل و یا همسایه هامون بیدار میشویم ...به نظر شما در میان عشایر و یا روستائیان قدیم که زمانی حتی ساعت هم در میان پیدا نمیشد با چه چیزی بیدار میشدند ؟؟؟؟ باید خدمتتان عرض کنم اون زمان و یا شایدم حتی الان هم اونها برای آگاهی از وقت سحر از خروس کمک میگرفتند و یا میگیرند ...این موجود عجیب اگر دقت گرده باشید ...درست قبل از اذان شاید یکی دوساعت قبل از اذان بقول معروف بانگ اول را میزند ...و سپس پس از یک ساعت یا بیشتر بانگ دوم که درست مقارن با اذان صبح میباشد را میزند ...اون زمان مردم عشایر و روستائیان با بانگ اول خروس بیدار میشدند ..سحری بسیار ساده خود را میل میکردند ...و سپس زمانیکه خروس بانگ دوم را میزند از خوردن و آشامیدن امساک میکردند ...و برای احتیاط ....پس از مدتی نماز صبح را میخواندند(مصاحبه با حمید بیدقی)   نفس دوزهه و نفس آشکاره ...یه باور بختیاری در باور و اعتقاد عشاير بختياري و شايد ديگر اقوام ايران زمين ..وسط مرداد ماه ..يعني شب چهل و پنجم يعني 45روز كه از تابستان بگذره ..زمين يه نفس ميكشه ...كه در زبان محلي به اون (نفس دوزهه )يعني نفس مخفي زمين و از اين روز به بعد هوا يه كمي تغيير ميكنه و بهتر ميشه ...ودر شب اول شهريور ماه يعني 60روز كه از تابستان بگذره ...(نفش آشكارنه ايزنه )يعني نفس آشكار خودشو ميزنه و هواي  گرم بكلي شكسته ميشه و روبه خنكي ميره ...كلا هر فصلي كه 60روز ازش بگذره مخصوصا زمستان و تابستان ميگن شصت ديگه شكست ..يعني 60روز از هر فصلي كه بگذره ديگه شكسته ميشه ... براي ما كه بقول عشاير در گرمسير هستيم خيلي مشتاق زدن اين دو نفس زمين هستيم ..چون واقعا از گرما مرديم مخصوصا بااين قطع برق و بي برقي كه ديگه نوبره ماشالله( مصاحبه با حمید بیدقی)     شو اول چله يا شب يلدا مراسم شب يلدا در جاي جاي ميهن عزيزمان ايران بنوعي پاسداشت و گرامي داشته ميشود ...در هر جايي رسمي است ..ميخواهم مراسم شب يلدا كه در ميان ما بختياريها كه به آن شب اول چله ميگويند براي آشنائي شما بنويسم ...رسم است كه مادر خانه خميري درست ميكند براي درست كردن نان قطور شايد به عرض 5الي 8سانت گرد مانند كه به آن گرده ميگويند ...در حين درست كردن خمير و براي هيجان مهره اي در آن خمير ميگذارند...سپس خمير اماده شده را در چاله آتش كه زير آن تميز شده ميگذارند و رويش را با خاكستر و ذغال مي پوشانند تا خوب اين خمير مغز پخت شود ....شب هنگامي كه خوب آماده شد ...خاكسترهاي روي آن را تميز نموده ...روي آنرا با روغن حيواني اصيل كه بويش چندين خانه آنطرفتر ميرود چرب نموده و رويش شكر ريخته و همانند كيك تولد با چاقو بريده و به نسبت اعضاي خانواده تقسيم مي كنند ..كه معمولا در اين شب همه اعضاي خانواده نزد پدر بزرگ يا مادر بزرگ خود جمع ميشوند و تعداد افراد زياد است ...خلاصه مهره اي كه در خمير كار گذاشته اند هيجان خاصي به جمع داده كه ببينند قسمت چه كسي ميشود ...سهم هر كس كه بود او را آدم خوش شانسي ميدانند ....خلاصه اين رسم را دارند .و درست كردن غذائي كه شايد ديگر به فراموشي سپرده شده باشد كه به لري به آن (قاويت ) گفته ميشود كه گندم برشته شده را آسياب نموده با شكر و روغن حيواني قاطي نموده شايد چيزي شبيه آرد نخودي كه بچه ها يه زماني ميخوردن ...ولي اين كجا و آن كجا ...و ديگر هم گندم برشته با كلخونگ كه چيزي شبيه پسته كوهي البته نازكتر و شكننده تر و مغز گردو قاطي ميكنند و تا پاسي از شب به شب نشيني و يادآوري خاطرات ايل و كوچ و دلاوريهاي پدرانشان  كه توسط بزرگان خانواده نسل به نسل و سينه به سينه حفظ شده است ميپردازند (مصاحبه با موسی سیری)     فال با نخود            درميان عشاير بختياري يكي از رايج ترين نوع تفال يا فال گرفتن كه معمولا افراد مسن حالا يا توسط مردان و يا زنان گرفته ميشود علاوه بر انواع آنها توسط تسبيح فال با نخود است كه بسيار به واقعيت نزديك ميباشد و باور كنيد رد خور ندارد ..براي گرفتن فال با نخود ابتدا 41عدد نخود كه هم اندازه باشند را جدا ميكنند .سپس آنها را روي قالي يا مكاني صاف ميگذارند و سپس توسط دوتا دست انها را جدا ميكنند بطوري كه مقداري توسط دست راست و مقداري توسط دست چپ و مقداري هم در وسط بماند آنها را به سه قسمت مساوي تقسيم ميكنند....سپس نخود هاي هر قسمت را 4تا 4تا از هم جدا ميكنند ...مثلا قسمت سمت راست را همينطور 4تا 4تا جدا ميكنند ..چند حالت امكان دارد اتفاق بيفتد ...يا يكي باقي ميماند يا دو نخود ياسه و يا 4نخود باقي ميماند كه نخودهاي باقي مانده را در بالا قرار ميدهند و سپس به سراغ نخودهاي وسطي رفته و آنها را نيز 4تا 4تا جدا ميكنند و هرچه باقي مانده بود را در بالا و جداي از نخودها مقابل نخودهاي باقي مانده از ستون اول قرار ميدهند و سپس به سراغ نخودهاي قسمت سوم كه توسط دست چپ جدا شده رفته و انها را جدا ميكنند و هرچه باقي مانده بود در برابر ديگر نخودها قرار ميدهند در يك رديف ...چند حالت اتفاق ميافتد كه بهترين آن اگر در رديف سمت راست يك نخود و در رديف وسط دوتا و در رديف سوم هم دوتا باقي بماند كه جمعا 5تا ميباشند اي فال را 5تن آل عبا ميگوبند كه بهترين نوع فال است و مرادش حاصل ميشود و اگر از هر ديف 4تا بماند كه در مجموع 12 تا ميباشند نين 12امام ميگويند كه خوب است . در حاتي ديگر از هركدام سه تا ميماند كه به ان نوح نبي اله ميگويند و يا حالي از ستون اول يكي .ستون دوم سه تا و ستون سوم هم يكي كه اين هم خوب است ...خلاصه افراد حرفه اي تر باقي مانده نخودها را باهم قاطي و مجددا به سه قسمت و سپس 4تا4تا جدا ميكنند و نخود هاي باقي ماده را بازهم قاطي و 4تا4تا جدا ميكنند و سپس به تفسير و تجزيه و تحليل ان ميپردازند و خلاصه انگار حرف دل شما را ميزنند و بسيار واقعيت دارد ...چند وقت پيش كه از در سبزقبا در دزفول رد ميشدم مردي را ديدم كه داشت با نخود فال ميگرفت و كلي هم مشتري داشت ...خلاصه در شبهاي سرد زمستان زير سياه چادر اين نوع تفال هم براي خودش حكايتي شيرين دارد                 شو شمه یا شب شنبه                                       یکی از باورهای قدیمی بین عشایر و روستائیان بختیاری و شاید قوم لر که  بنوعی فال گرفتن هم میشود گفت شو شمه یا شب شنبه زدن میباشد .بدین منظور که کسی که مراد یا نیتی داره و میخواد ببینه سرانجامش چی میشه این کار رو انجام میده بدین منظور که شب شنبه به پشت در یا نزدیکی منزل همسایشون یا فامیل شاید بشه گفت بصورت فال گوش میمونه و اولین حرف که از اون خونواده که دارن با خودشون صحبت میکنن رو بعنوان جواب خودش برای مطلبی رو که نیت کرده بود در یافت میکنه . که خیلی بین عشایر مرسوم و خیلی به این کار باور و اعتقاد دارن .یادمه در زمان جنگ دائیم اسیر منافقین بود .مادربزرگم در روستای شوی گفت یه شب یکی از بچه هارو برای شو شمه زدن به در خونه همسایه شون فرستاده بود .اون خونواده که داشتن برای خوابیدن اماده میشدن بچه کوچیکی داشتن که پدر شون میگه که این عزیز دل ما که جامونو خیلی تنگ کرده . خلاصه دائیم اینو به مادر بزرگم میگه و اونم این رو به فال نیک میگره . شاید باورتون نشه بعد از چند ماه دائیمو با تعداد زیادی دیگه منافقین آزاد کردند . نفرين بختياري يه نفرين بختياري با كلمه ونام دوار همانطور كه گفتيم كلمه دواريا سياه چادر همانطور كه از نام وشكل آن پيداست بيانگر رنگ سياه ومشكي است و بنوعي رنگ عزا.ميگويند در زمانهاي نه چندان دور هنگامي كه خانواده اي غزيزي را از دست مي دادند يا دلاوري بختياري در مبارزه با ديكتاتوري رضا خان و يا در نزاع هاي محلي كشته ميشد . فاميل درجه يك مثل پدر مادر ويا برادر آن مرحوم تكه از دوار به نشانه ماتم و عزاهميشه تا مدتي به دوش داشتند .روي همين اصل هنگامي كه كسي ميخواهد كسي را نفرين كند به او با لحني نفرين آميز ميگويد دوار به كولت (كول يهني كمر)بگري يا دوار به كرد ه ات يعني عزا داريشي يا روت به دواري سياه يعني رو سياه شوي . خلاصه كلمه دوار بيانگر رنگ سياه است (مصاحبه با موسی سیری)       زمان حرکت و کوچ و نگاه به آسمان:   عقيده ايي كهن عشایر بختیاری از دیر باز همانند دیگر ساکنان این میهن پهناور برای خودشان اعتقادات و باور های قدیمی دارند که سینه به سینه تا اکنون نیز حفظ شده است . حتی در بین شهر نشینانی که اندکی از مدت سکو نتشان در شهر میگذرد نیز به آن اعتقاد دارند . یکی از آنها وجود یک ستاره نحس در آسمان می باشد . بطوری که برای کوچ کردن یا به قافله رفتن و یا انجام دادن کار خیری یا هر گونه خارج شدن از خانه برای مسافرت طولانی باید زمانی حرکت میکردند که این ستاره روبروی آنها واقع نشود.این ستاره به باور عشایر بختیاری در روز اول و دوم ماه در شمال سوم وچهارم در شرق پنجم و ششم در جنوب هفتم و هشتم در غرب نهم در زمین و دهم در آسمان می باشد.برای این نیز شعری سرو ده اند :              هفت روزی نحس باشد در مهی                زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج                       سه و پنج و سیزده و شانزده                  بیست یک و بیست وچهارو بیست       باورهای مردم بختیاری درباره زن وکودک   زنان نقش بنیادی در ایل بختیاری دارند و بیشتر آئینهای سنتی بر محور آنان می گردد. بختیاری بیشتر به پیوندهای خویشاوندی و هم تباری و هم نژادی عقیده دارد و پشت به سنت نمی کند. زن بختیاری نمونه اصالت، تقوی و نجابت است. حرکت ناشایسته و ناهنجار ندارد. ساختار شکنی نمی کند. هیچگاه به روی نامحرم نمی خندد و بلند حرف نمی زند و حتی در محاوره شوهرش را با نام صدا نمی کند. در نزد دیگران از الفاظ غایب (او-یاور) استفاده می کند. معیارهای ظاهری یک زن بختیاری «پوست سفید، موی بلند، درشت اندام، چست و چالاک، درشت چشم، کشیده بینی، کمر باریک ...» زن بختیاری زیبا روی و قوی، بالا بلند، پیشانی فراخ، بینی قلمی، چشم و ابرو مشکی و گاه قهوه ای، لبهای نازک، دهان کوچک و صورت گرد چرخشی، چانه کوچک و خوش فرم و انگشتهای کشیده دارد.   وصف گل چهرگان بختیاری را تنها طبیعت می داند. «زنان بختیاری دارای دست و پای پر توان و قدمهای بلند و استوار و هنگام رفتن خیلی چست و چالاک گام برمی دارند. بیشتر زنان بختیاری بلند قد هستند و به ندرت زنهای چاق و فربه بین آنها دیده می شود و دست و پاهایشان کوچک و اغلب انگشتانشان در اثر کار زیاد طراوت و زیبایی زنانه را از دست داده اند.» در بزم و رزم همپای مرد و گاه نفر اول است. زن بختیاری در رنگرزی صنایع دستی، قالی، قالیچه – خور – خورجین.چوقا – بند و طنابهای کوچک و بزرگ. سیاه چادر و تمام فن های ظریفی که با روح و روانش پیوند دارد سروکار دارد. در خانه داری (شیر دوشیدن، نان و خمیر کردن، آب بدوش کشیدن، بچه داری، هیزم جمع کردن، دوغ زدن و ماست و پنیر و کره و کشک درست کردن روغن گرفتن) در برزگری، بلوط چینی، موسیر کنی، دباغی (تهیه مشک، آب مشک، دوغ و خیک) در باز و بسته کردن بارها هنگام کوچ ... تمام این وظایف به عهده اوست.   زن بختیاری خیلی تیز و هنرمند است . زنان بختیاری با پا گهواره را تکان می دهند و با زبان لالایی می خوانند و با دستان هنرمندشان نخ می ریسند و با نگاهشان مواظب گله و رمه ها هستند. پرستش الهه – مادر: (بانو – ایزد = ابرزن = شاه زن) در عهد باستان زن صاحب قدرت بود. تصاویر و الواح، کتیبه ها و نقش زنان بر ظروف سفال و حفاری ها و کشف پیکرهای کوچک و بزرگ حکایت از جایگاه ممتاز زن دارد. در این عهد زن ابرانسان بود. و جایگاهش فراتر از قوم و نژاد و تبار و آیین هاست. پیکره زن را بر بلندای معابد می گذاشتند، ریشه این پرستش سابقه تاریخی خاص دارد. زن مظهر زاییدگی و باروری، نماد رحمت و خلقت و نیروهای مافوق طبیعی، و بخاطر قابلیتهایش بر مرد تفوق داشت. در عهد باستان زن مورد احترام و ستایش بود و در زمان ایلامی ها روی کوزه ها و سفالها نقش او را می کشیدند، زیرا تمثیل باروری و زایندگی بود. «حتی در جوامع اولیه که مادر سالار بودند جامعه بدوی وظیفه مخصوصی به عهده زن گذاشته بود. نگهبان آتش، اختراع کننده ظروف سفال و جمع آوری میوه ها ... زن کارهای مهم قبیله را انجام می داد و به مقام روحانیت می رسید.» در جامعه مادر محور زن حتی در ساختار اجتماعی، تاریخی، اسطوره ای نقش اصلی را داشت. پیش از ورود آریایی ها اقوام بومی در ایران مذهب مادر خدایی داشتند. و پرستش الهه مادر یکی از ریشه دارترین اعتقادات مذهبی در طول حیات بشر بود. زن در جامعه اولیه دارای استعداد، هوش، عطوفت و غریزه طبیعی و ایجاد نسل و حراست از کانون خانواده را به عهده داشت. اما دگرگونی های اجتماعی معیارهای ارزشی را از او گرفت و مادر مغلوب اندیشه در تاریخ مذکر گردید. الف) آئین های زایمان: چفدر چینی: (ویار) اگر عروس تمایل خود را به خوردنی های ترش مزه نشان دهد مادر شوهرش زودتر از خودش متوجه می شود، معمولاً دوست دارد «گِل» بخورد گل سرخ حاوی آهن و مواد معدنی و کودک هم از بند ناف مادر تغذیه می کند. و اگر مادر بدنش کم آهن باشد با این عمل خود را ارضاء می کند. معمولا برای قطع ویار از سفیدی جوانه گندم می خورند. سقط جنین: برای جلوگیری از سقط جنین چهار قل قرآن را بر چهار پنج نخ رنگارنگ می خوانند و همراه قفل کوچکی بر کمر زن آبستن می بندند که نوعی «خودباوری» و تلقین است.   نوری: به فرزند اول نوری می گویند. پسرزائی: اگر فرزند اول پسر باشد. عروس را محترم می شمارند. طبق باورهای گذشته زرتشتی که پسردار شدن را برابر اجاق روشن شدن می دانند. اصالت خون را از پسر می دانند پسر میراث دار نیاکان است.  در جنگهای قبیله ای طایفه ای قدرتمند بود که از مردان جنگی زیادی برخوردار بود. کسی که پسر ندارد می گویند اجاق کور است. فلانی خون کیانی ارثی دارد نشات گرفته از همین باور است. اگر پسر به دنبال دختر بیاید، پای آن دختر را در خیگ روغنی می کنند اسبی را گرد چادر می چرخانند تا شیهه بکشد و تیر شلیک می کنند و کل می زنند و ... مشتلق گیری: اگر پدر یا یکی از اعضای خانواده از تولد فرزندی اطلاع نداشته باشد. پنهانی کلاهش را برمی دارند و تا چیزی نگیرند جنسیت را به او نمی گویند. چله بری: بر چهار یا پنج نخ رنگارنگ با طول مساوی چهار قل قرآن (ناس – فلق – کافرون – توحید) را می خوانند و گره می زنند و فوت می کنند. ملا یا کسی که سر به کتاب خدا داشته باشد، مجاز به این کار است و بر بازوی راست مادر و فرزند می بندند و همین طور بالای سر مادر و فرزند قدح آب می گذارند و بر آن آیه الکرسی و سوره یاسین را می خوانند و از این آب بر لباس مادر و فرزند می پاشند. چهل بری تا روز چهلم باید به بازوی مادر و فرزند باشد تا از چله بیرون بیاید. چله گشتن: زائو قبل از چهل روز حق بیرون رفتن از خانه را ندارد. مثلا منزل زائوی دیگر یا عروسی ها. بر این باور هستند که این مادر بیماری دارد که به زن زائو منتقل می شود. یا بلا یا چله به عروس برمی گردد. شیربر: کودکی که زمان گرفتن او از شیر فرارسیده باشند . سردست بند: پارچه ای به عرض 5 الی 7 سانت و طول یک متر که با آن کودک را قنداق می کنند. آل: موجودی افسانه ای که برای زائو خطر دارد. به مادر برشتوک مخلوط (آرد سرخ شده، رازیانه با روغن حیوانی) و توچری (نوعی نان خمیر و روغن حیوانی و شکر) کاچی (آرد سرخ شده و آب و نمک) به زائو می دهند در واقع برای نرم شدن رگ و پیوندها و افتادن جفت و جلوگیری از عفونتهای داخلی حاصله از زایمان است. ضدعفونی: اسفند دود می کنند و بالای سر مادر و فرزند می گردانند و خاکستر آن را به نوک دماغ مادر و فرزند می زنند. همچنین پیازی را به میخ می زنند با مقداری نمک و زغال بالای سر زائو قرار می دهند. مِل گرگ: موی گرگ یا دست و پا و چشم گرگ را به گهواره چوبی طفل می بندند تا از چشم زخم در امان باشد. مهره فهما: (جگری رنگ یا سبز است) زنان بر این نیت به گردن می اندازند بر این باورند که اگر کسی این مهره را همراه داشته باشد و نزدیک نوزاد بیاید، نوزاد سیاه می شود و می میرد و این خرافات نیست بلکه دلیل علمی دارد. این مهره های رنگارنگ دارای سوراخهای زیاد و از جنس سنگهای آهکی است که محل دخول ویروس هستند. بعضی بچه ها نسبت به این ویروس حساسیت دارند. وارد مجرای تنفسی آنها که شد نوعی خفگی به آنها دست می دهد و سیاه می شوند. بر این باورند که این امر بر همه مشتبه می شود. انواع مهره مهره مار: (سفید رنگ و جفت هستند) اندازه یک تک لپه، در نمک و اسفند می گذارند و در پارچه سبزی به خود می بندند. برای جلب محبت می کنند. باور: بر این باورند کسی که این مهره ها را با خود داشته باشد هرجا برود احترام بیند و حرفش به کرسی نشیند وقتی به کسی یا جایی وارد می شوند می گویند. (نر باش. ماده باش. با من باش) این مهره بخت و اقبال همراه خود دارد و در سرکه بگذاری تکان می خورند و معتقدند روح دارند و زنده هستند. مهره دلربا: (جگری رنگ و اکلیلی است) زنان به گردن می اندازند. آیات قرآنی یا نام الله و صفات خدا روی آن نوشته شده است. باور: کسی که این را همراه دارد او دور دل می برد. خرمهره: (رنگارنگ و جفت هستند) زنان به گردن می اندازند. روی غذا یا در استکان چای هر دو را به هم می زنند و به کسی می دهند که قرار است محبتش را جلب کنند. باور: خرمهره در برابر چشم زخم موثر است و دفع کسی یا چیزی. همچنین برای جلب مهر و محبت. بیشتر زنها برای شوهرانشان این کار را می کنند. زرزرزا: (ريال زا) سکه ای را در جایی زیر زمین دفن می کنند و علامتی روی آن می گذارند. مدتی مثلاً یک سال سکه ای دیگر کنار آن یافتند آن را سوراخ می کنند و به گردن یا وسط مهره های دیگر قرار می دهند. باور: این مهره نشانه رزق و روزی و برکت است. مهره شب تو: (مهره شب تب) زیرزبانی است. سیاه است اگر بچه ای تب کند زیر زبانش می گذارند تا تبش قطع شود. گاهی با نخ به دست و پا یا بازوی او می بندند تا با بدن بچه تماس داشته باشد. مهره تی: (مهره چشم. اندازه یک نخود سیاه رنگ با خال سفید) برای چشم زخم خوب است. مهر جادو: مهره را به پیشانی بیمار می سایند. مهره فیروزه: (آبی رنگ به آن لپک گویند) به گهواره چوبی کودکان وصل می کنند تا با آن بازی کنند. همین طور مادران تازه زا آن را به بازو وصل می کنند. یا بر سر انگشتری گذارند. باور: باعث رفع سوء چشم و بینایی می شود. مهره کهربا: (زرد رنگ است) به گردن می اندازند یا وسط مهره های دیگر می گذارند. مهره عقیق: (جگری رنگ است) به گردن می اندازند. یا سر انگشتر می گذارند. باور: باعث آرامش و تقویت روح و ضد ترس و دلهره است. مهره تپ تپو: (مهره کابوس دیدن) هرگاه بچه ها در خواب دچار ترس هذیان و کابوس شدند بر این باورند که همزادشان را به خ

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |