بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


در باره چهار محال وبختیاری

موسیقی(جدید)
نی – در صحرا به دنبال گله و توسط چوپانان نواخته می شود . نی را در مراسم عروسی با نوای شاد و در عزای جوانان و بزرگان ایل و فامیل با نوایی حزن انگیز می زنند .

دهل- از پوست "گل کوهی" ساخته می شود . به کول می اندازند و در مراسم شادی و عزا همیشه با ساز هم نواست

سرنا – (سورنای) تماما از چوب و دارای بدنه کوتاه و سر آن به شکل قیف کوچک است . در مراسم عروسی همراه دهل نواخته می شود . در مراسم عزا با آن آوای سوگ می نوازند .

کرنا (کرنای)- به شکل سرنا ولی بلند و سر آن به شکل قیفی بزرگ از فلز زرد رنگ و برنجی شیپوری شکل ساخته شده است . صدای بلند و نسبتا زمختی دارد . در مراسم عروسی و یا در مراسم و مسابقات اسب سواری همراه دهل نواخته می شود .

پوشاک چهارمحال
 براساس تفاوت های اقلیمی و فرهنگی ، پوشاک زنان و مردان بختیاری با مردم چهارمحال متفاوت است و پوشاک آن ها در نقاط مختلف استان ، در هر دو منطقه فرهنگی مذکور ، بر اساس اقلیم ، آداب و رسوم و فرهنگ تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارد .

پوشاک زنان
سرپوش : لچک (کلاقچه) ، چارقد (روباک) ، فینا ، روبند (نقاب) دوواق و چادر از پوشش های سر زنان است که هر یک به فراخور جا و مکان و مناسب  مورد استفاده است .‏

تن پوش: زیر پیراهن ، پیراهن ، جلیقه ،        تمبان ، پاکش و چاقچور پوشاننده بدن و تن زنان چهارمحالی است .

پوشاک مردان
کلاه : از جنس نمد و به رنگ های سیاه ، قهوه ای ، نخودی و در انواع "خسروی" و "شب کلاه" مورد استفاده قرار می گیرد .

پیراهن
: از پیراهن های معمولی استفاده و بر روی آن کت می پوشند .

تنبان
: از جنس "دبیت" به رنگ مشکی است و دارای پاچه های گشاد می باشد .
استفاده از پاپیچ ، مچ بند ، گیوه ، کلیچه نمدی و نمد کول نیز در بین چوپانان و گله داران متداول است .‏

پوشاک بختیاری
پوشاک زنان
سرپوش
: نوعی سرپوش یا کلاه زنانه است که از نظر شکل ظاهر و طریقه دوخت یکسان ولی از نظر نوع پارچه و تزیین متفاوت است و انواع آن عبارتند از : لچک ، منیا ، پیشانی بند .‏

لچک: لچک ریالی که با سکه هایی از طلا یا نقره سکه دوزی می شود و پارچه آن مخمل آستردوزی شده است ، لچک پولک که به آن "پیککی – پینکی" می گویند و با پولک و یا منجوق تزیین می شود .

مینا : هم زمان با لچک استفاده می شود و مکمل آن است و استفاده هر یک به تنهایی امکان ندارد .‏

پیشانی بند (تیک بند) : نواری است به عرض ده تا پانزده سانتی متر و طول یک تا دو و نیم متر که    محکم نگه داشتن مینا بر روی سر و جلوگیری از لیزخوردن آن به پیشانی بسته و از پشت سر گره می خورد .‏

دستمال (روسری) :
در مواقع "کار" یا "عزا" که معمولا پوشیدن لچک و مینا معمول نیست ، مورد استفاده قرار می گیرد .

پیراهن "جووه" : تن پوش زنانه است که به رنگ سیاه برای زنان مسن و به رنگ های شاد و گل دار با زمینه زرد ، قرمز ، آبی و نارنجی مورد استفاده زنان جوان است . بلندای آن تا ساق پا است و از طرفین چاک دارد .‏

شولمار قری (شلوار قری) : نوعی تنبان زنانه به صورت دامنی پرچین است که تا روی پا می رسد . مصرف پارچه آن تا ده متر برای هر شولمار است .

چادر : در مواقع عزاداری و با رفتن به شهر و مسافرت به سر می اندازند . معمولا نازک و از جنس تور است .

پوشاک مردانه:
کله ، کلاه : از جنس نمد و به دو نوع است

کلاه خسروی : که ارتفاع آن حدود دوازده سانتیمتر و به رنگ سیاه و بیش تر بزرگان ایل به غیر از طبقات رعیت و برزگر به سر می گذارند .

کلاه شو کله (شب کلاه) : رنگ آن زرد یا نخودی و نیم دایره شکل است . نرم است و به راحتی تا می شود چون بیشتر مورد استفاده برزگران و چوپانان است که شب ها به دنبال گله آن را از سر بر نمی دارند و و به " شو کله " معروف است .

پیرهن (پیراهن) : از جنس نخ نازک و سفید رنگ با یقه گرد است که تا روی زانو می آید :‏
چوفا یا جوخه : با نخ پشمی یا پنبه ای با زمینه سفید با خطوط مشکی که تا ساق پا می آید بافته می شود . بدون آستین و دکمه است و مانند عبا بر روی لباس پوشیده می شود . انواع مختلف آن عبارتند از : لیواسی ، موری ، و معمولی (چرکی) شولمار (شلوار ، تنبان مردانه ) : از پارچه ضخیم مشکی معروف به "دبیت" با پاچه های گشاد دوخته می شود . اگرچه در لیف تنبان "کش" عبور می دهند ، ولی کمربند هم روی آن می بندند .

شال: از نخ پشمی بافته می شود و یا از پارچه سفید چلواری ضخیم و چندین دور به کمر و بر روی پیراهن بسته می شود .

پاپیچ (پاتوه ، پاتابه) : از نخ پشمی بافته و یا از پارچه کتانی به طول یک تا یک و نیم متر و عرض ده تا پانزده سانتی متر از مچ پا تا زانو بسته می شود . مورد استفاده آن در پیاده روهای طولانی چوب بازی در مراسم عروسی و برای چوپانان است .

گیوه
: نوع مرغوب آن "ملکی" است که رویه آن ریز بافت و کف آن تخت کش شده است (از پارچه کرباس)کلیچه ، کلچه ، بالاپوش نمدی بدون آستین است که مردان به تن می کنند و تا کمر پایین تر از آن می آید .

نمدکول : وزن آن سنگین ، دارای آستین و تا روی پا می آید . چوپانان و برزگران برای محافظت از سرما می پوشند .

خوراک
غذاها و خوراک محلی
 مردم استان شیوه معیشت مبتنی بر دامداری کشاورزی و باغداری گیاهان وحشی مانند کرفس کوهی ، شنگ پا کلاغ ، چاووک ، کنگر و ... را پس از پختن با ماست مخلوط میکنند که به آن "تیلیکه – تلیکه" می گویند .‏
از مخلوط : شیر و دوغ ، "گوره ماست" تهیه می کنند .
از گیاهانی مانند ، موچه ، اوماج ، و با گیاهانی مانند ترشک یا سلمان تره "آش دوغ" "آش ماست" یا "آش کشک" می پزند .
از آب کشک : کله جوش "کلاجوش" و با رشته کردن خمیر آش برگ پخته می شود .
"کاردی" که گیاهی کوهی است ، در پخت آش به همین نام مورد استفاده است . کاچی در دو نوع شیر و آردی به نام های "کاچی شیر" و "کاچی تامی" پخته می شود .
آش های نذری مانند شیر برنج "آش شیر" ، شله زرد ، آش رشته و آش برگ معرفند .‏
کباب بختیاری ، کباب قارچ ، کباب مرغ و کبک تیهو از "خوش سلیقگی" مردم استان در انتخاب نوع غذاست .

نان های محلی
نان خانگی : در تنور گلی یا تنور فلزی (گازی) پخته می شود و در شهرها و روستاها عمومیت دارد .

فتیر : نان بسیار نازکی است که عشایر و بختیاری ها بر روی ساج و (توه ، تابه) می پزند .

تپ تپو : در مواقع ضروری که برای " ورآمدن " خمیر فرصت نیست ، بلافاصله خمیر را پس از اندکی مشت مالی (سرشیدن) به ضخامت کمتر از نان ولی بیش تر از فتیر تهیه و بر روی ساج می پزند . گله داران از این نان استفاده می کنند .

نان چارسنگی: با ضخامت دو تا چهار سانتی متر به صورت درو نیامده توسط چوپانان و یا گله داران استفاده می شود و به آن "خوشبا" نیز می گویند .‏

کاکولی : برای جا خالی ، عروسی ها مراسم شادی و یا سوغاتی و نذری پخته می شود . گرده ای نسبتا ضخیم است که در پخت آن از شیر ، زرده تخم مرغ ، کنجد ، گلرنگ ، سیاه دانه ، و شکر و آرد استفاده و بسیار خوشمزه و خوش رنگ است .‏

نان خشکه
: جهت صبحانه پخته می شود و گاه به خمیر آن شکر می ریزند که "نان خشکه قندی" نام دارد .

تنقلات محلی
کلخون (دانه گیاهی مغزدار که پوسته چوبی دارد) ، کشمش ، نخودچی ، مغز گردو ، مغز بادام ، پر هلو (هلو خشک شده) پر زردآلو ، که گاه چند نوع از این تنقلات مانند کشمش ، نخودچی و مغز بادام مخلوط و با هم خورده می شوند .

 

فرهنگ عامهجشن ها و اعیاد

زندگی در طبیعت و تلاش سخت برای امرار معاش ، مردمان چهار محال و بختیاری را سخت کوش ، تلاشگر ، ساده دل ،مهربان ، مهمان نواز و پای بند به سنت ها ساخته است.
بختیاری ها سوارکاران و تیراندازهایی ماهر هستند. زنان در کار کشاورزی و دامداری دوشادوش مردان تلاش میکنند آن ها به مناسبت های مختلف برای برگزاری  مراسم جشن و سرور در زیر یک سقف که می تواند سیاه چادر عشایری باشد جمع می شوند.
     مردمان استان در برگزاری مراسم جشن و سوگ به سنت ها و آیین های کهن پایبندند.

جشن نوروز
 
نوروز باستانی در میان مردم چهارمحال  و بختیاری جایگاه ویژه ای دارد. همۂ مردم اعم از شهر نشین ، روستایی  و کوچ نشین از اواسط اسفند ماه با خرید و نو کردن لباس و لوازم منزل و خانه تکانی و خرید شیرینی و گل به استقبال نوروز می روند. در خانه یک یا چند ظرف غلات و حبوبات سبز می کنند. اگر بین اقوام و دوستان کدورتی باشد با وساطت بزرگان به صلح و آشتی تبدیل می شود. ‏
غذای شب عید از اهمیت خاصی برخوردار است. در موقع تحویل سال ، اگر چه در نیمه های شب باشد یا در منزل بزرگ خانواده جمع می شوند و یا در زیارتگاه ها و اماکن متبرکه تجمع می کنند. ‏
 روز عید اول به دیدن پدر و مادر و بزرگ خانواده و فامیل می روند و سپس با رفتن به خانه اقوام و دوستان سال نو را تبریک می گویند. بچه ها در دسته های مختلف به خانه ها می روند و عیدی می گیرند و سعی میککند تا قبل از ظهر از خانه های مورد نظر عیدی خود را بگیرند، زیرا اگر ظهر شود ، به آنها گفته می شود. عید رفت به روستای پایین دست.
دید و بازدید تا قبل از سیزده فروردین ادامه دارد و کسانی که از روستاها و شهرهای دور و نزدیک به عید دیدنی می روند و بازدید کنندگان آن ها تا روز دوازدهم فروردین به این کار مبادرت می ورزند. به کسانی که در آن سال ازدواج کرده و به دیدنی می روند عیدی خوبی داده می شود.‏

شنبه گردش
‏  
  اولین شنبه سال نو را زنان و کودکان از خانه بیرون می روند و با چیدن گیاهان خوراکی که تازه سر از خاک در آورده اند در مزارع و باغات « نحوست » = ( نحسی ، بدی ، پلیدی )
این روز را دور می کنند و به آن « شنبه گردی _ شنبه گردش » می گویند . شنبه گردی به صورت خانواری نیست و غذای روز به خارج از منزل برده نمی شود و بیش تر خاص زنان و کودکان است. دختران به امید باز شدن « بخت» در این روز هم چون سیزده بدر سبزه گره می زنند.‏

سیزده بدر
‏    روز سیزده بدر اگر هوا مساعدت نماید ، کمتر خانواده ای است که در استان چها محال و بختیاری آن روز را در طبیعت نگذراند. نهار سیزده بدر را در منزل پخته و همراه میوه ، چای و آجیل با خود می برند. سبزه عید را به آب می اندازند ، جوانان مشغول بازی های محلی می شوند ، زنان و کودکان اوقاتی را به آب بازی می پردازند و آتش در جای جای بیابان افروخته می شود.  دختران سبزه گره می زنند و بزرگ ترها سال نو را برنامه ریزی می کنند. ‏
‏    اگر روز سیزده بدر هوا ابری ، طوفانی یا بارانی بود ، روز چهاردهم نوروز را با نام « چارده بدر» همانند سیزده بدر به جا می آورند. اگر در این روز هم هوا مساعدت نداشت سیزده بدر به سال بعد موکول می گردد.

چهارشنبه سوری
  
  چهارشنبه آخر سال برای خانواده ها و نوجوانان استان چهار محال و بختیاری بسیار لذت بخش و هیجان انگیز است. در خانه ها با پریدن از روی هفت بوته افروخته با سال جاری وداع می کنند. در شامگاه چهارشنبه آخر سال، در بلندترین قله های اطراف هر شهر و روستا شعله های آتش که توسط جوانان افروخته شده است خود نمایی می کند.‏

مراسم ازدواج
   شیرینی خوران پس از اینکه خواستگاری به صورت تقریباً پنهانی انجام و موافقت خانواده عروس را گرفتند ، یک شب شیرینی و انگشتری طلا به خانه عروس می برند و پس از صرف شام و خوردن شیرینی « قباله برون _ برو بی » می کنند. یعنی با نوشته ای میزان « شیربها» و « مهریه » را مشخص می کنند ، بعد از آن خانواده عروس شیرینی و پیراهن برای داماد می بندند و موقع رفتن به دست آن ها می دهند. مراسم عقدکنان با دعوت از خویشان و دوستان در خانه عروس انجام میشود. مراسم عروسی در دو شب برگزار می شود.‏
‏    مدعوین گوسفند یا پول نقد به خانه عروس یا داماد هدیه می برند. خانواده عروس در مراسمی که فردای عروسی در خانه داماد برگزار و به آن « بندر تخت » یا « پشت پرده » می گویند خود را که « لوازم خانگی » یا « پول نقد» است ، می دهند.‏
‏     در عروسی « ساز» و « دهل» می نوازند و زنان و مردان « دستمال بازی » می کنند و « چوب بازی » مخصوص مردان است. موقع بردن عروس به خانه داماد که پاسی از نیمه شب گذشته است ، داماد برروی بام رفته انار و « هفت تخمه » ( آجیل و نقل از هفت نوع ) بر سر عروس که او را سه دور گرد « آتش » می گردانند می ریزد. و معتقدند که با این کار عروس با خود برکت و رحمت به خانه می آورد.

چوب بازی در عروسی
   
چوق بازی ( چوب بازی ) در عروسی ها و مراسم جشن و سرور که ساز و دهل نواخته می شود، انجام می گیرد. مردم دور میدانی حلقه زده و این مراسم را تماشا می کنند. ‏
‏    یک نفر با چوب بلندی به ارتفاع  5/2-2 متر که به آن « دایاق » می گویند همراه نفر مقابل با « ترکه » ای ، داخل میدان قرار می گیرند. ترکه به دست ترکه خودرا به طرف پاهای فردی که دایاق به دست دارد، پرتاب و فرد مقابل دایاق را مقابل آن قرار می دهد و دفاع می کند. ترکه به پای مقابل بخورد یا به ایاق ، نفرات ترکه و دایاق را تعویض می کنند. به فواصل یکی از نفرات تماشاچی دایاق را می گیرد و فرد دایاق به دست از میدان خارج می شود. در چوب بازی ساز و دهل با ریتم به خصوصی نواخته می شود که مخصوص این بازی است.  ‏

اعیاد
‏   جشن های مذهبی در بین مردم استان چهار محال و بختیاری جایگاه ویژه ای دارند که عبارتند از عید فطر، قربان ،شعبان ، عید فطر
    پس از شرکت در نماز عید با روبوسی عید فطر را به یک دیگر تبریک می گویند. عده ای « فطریه» مردم را جمع آوری و قبلا به فطریه دهندگان می گویند که برای فلانی یا خانواده فلانی ( ایتام ، سادات ، فقراء و... ) فطریه جمع می کنند. هر کس برای فرد یا خانواده ای که در نظر دارد ، فطریه جمع می کند و زکات فطریه را می دهد که ممکن است گندم ، برنج یا پول نقد باشد. در این روز به دیدن بزرگترها می روند و ناهار را در منزل بزرگ خانواده و فامیل صرف می کنند.
 ‏
عید قربان
   عید قربان در استان چهار محال و بختیاری بهانه ای دیگر برای جمع شدن دورهم و خوردن ناهار با یکدیگر است. کسانی که به حج مشرف شده با فرزند آنها در ماه قربان « ذی الحجّه»‏
به دنیا آمده اند، حتما گوسفندی را ذبح می کنند.
   شب عید قربان « نبات » و شیرینی به قربانی می خورانند و پاها و پیشانی آن را حنامی گذارند. بچه ها و زنان و دختران هم دستان خود را حنا می بندند.‏
‏   صبح عید قربان افرادی که خواندن « دعای قربانی » را می دانند به خانه قربانی کنندگان که قبلا آنها را دعوت کرده اند ، می روند و بالای سر قربانی که که به سمت قبله درازش کرده اند می ایستند و دعا می خوانند. پس از خواندن دعا به منزل و منازل بعدی مراجعه می کنند ، زیرا پس از ذبح قربانی « سهم گوشت » دعاخوان به منزل او فرستاده می شود در ایشان هر چه بیشتر به منزل قربانی کنندگان مراجه کنند ، گوشت بیشتری نصیبشان خواهد شد. « خون قربانی » را در ظرفی می ریزند و آن را در محل تمیز خاک می کنند.
 
عید شعبان
   
روز پانزده شعبان تولد امام عصر ( عج ) یکی دیگ ازایام شادی و جشن و سرور مردم استان چهار محال و بختیاری است. در این روز خانواده ها عید شعبان را به یکدیگر تبریک می گویند. و با خرید شیرینی جشن کوچکی را در خانه خود و یا در منزل بزرگ خانواده برگزار می کنند.

آیین های سوگواری

مراسم تدفین
   پس از غسل دادن و خواندن نماز و دفن متوفی، عده ای همراه صاحبان عزا به خانه آن ها می روند و در آنجا به خواندن فاتحه و سوگواری می پردازند و از منزل خارج می شوند. این کار تا هنگام عصر ادامه دارد. ‏
‏   شب اول که متوفی دفن شده بعد از نیمه شب به عنوان « مژدگانی » بر سر قبر می روند و با افروختن آتش و گریه و زاری با عزیز خود وداع می کنند ( عده ای از خویشان و اقوام همراه صاحبان اصلی عزا میروند که آنها را پس از لحظاتی از روی قبر بلند کرده به منزل می آورند.) در منزل متوفی سه شب متوالی « قرآن خوان » دعوت و قرآن خوانی با صرف شام انجام می گیرد. فردای روزی که متوفی دفن شده را به عنوان « مراسم سوم » در مسجدی می نشینند و قرآن می خوانندو به صاحبان عزا تسلیت می گویند. ولی به محل قبرستان مراجعه نمی کنند.
    شب هفتم_ قرآن خوانی در منزل و روز آن پس از مراسم قرآن خوانی و عزاداری در مسجد به محلقبرستان می روند. شب هفت دوم و سوم هم در منزل قرآن خوانی برگزار و بعد ازظهر فردای آن روز به قبرستان می روند ولی شب هفت چهارم را بدون قرآن خوانی و روز آن را بدون مراجعه به قبرستان می گذرانند. چهلم در هفته پنجم مانند هفته اول برگزار و مراسم سالگرد نیز چون چهلم برگزار می شود. در سه روز اول عده ای از خویشان و اقوام جهت خانواده متوفی لباس سیاه می برند و پس از سالگرد ، لباس نو برای آنها برده و به اصطلاح لباس سیاه را بر می دارند. اکر متوفی جوان باشد ، در مراسم هفته « ساز چوبی_ ساز چپی » می نوازند که نواختن « سرنا » و زدن « دهل عزاداری » است.
عید مردگان
    کسانی که طی  سال عزیزی را از دست داده اند، به شرط آنکه تا روزهای پایانی سال چهلمین روز را برگزار کرده باشند، جهت برداشتن عذر از خویشان و اقوام که با دل خوش به استقبال عید نوروز بروند، روزی را « عید » به نام متوفی گرفته و مراسم قرآن خوانی در منزل برگزار و پس از صرف ناهار به قبرستان می روند. در پذیرایی از آرد نخودچی و قهوه استفاده می کنند که میهمانان با برداشتن یک قاشق آرد نخودچی و یک قاشق قهوه و خوردن آن به این باور می رسند که شادی و غم ، تلخی و شیرینی همراه هم هستند. و بدین وسیله عذر را از میان برداشته و همراهان سال نو را به خوبی و خوشی جشن می گیرند.
   
سوگواری مذهبی
  
کسانی که در محرم و یا صفر به دنیا آمده اند، « وقفی » محسوب و در ماه های محرم و صفر حتما لباس مشکی به تن می کنند. « علم نذری » را که در خانه نگهداری یا در مسجد ودیعه نهاده اند ، پارچه سیاه یا رنگی می پوشانند. در تاسوعا و عاشورا دسته های سینه زن و  زنجیر زن از مسجد به سمت امامزاده حرکت و سه دور ، دور امامزاده می چرخند و سپس تا مسجد راه خود را ادامه می دهند.
    در این روزها « حنجیله قاسم » ( حجله قاسم ) می بندند. نوجوانی را که پاها ودست و صورتش را با رنگ قرمز کرده اند بروی تخته ای با کفن گلگون می خوابانند و کبوتر را که پر و بالش قرمز شده است ، در دستان او قرار می دهند و او را پیشاپیش دسته های سینه زن بر دست می برند.

‏     ده روز اول محرم و حتما تاسوعا و عاشورا را در مسجد یا اطراف امامزاده ها ، بعداز ظهر تعزیه خوانی می کنند. در شب های تاسوعا و عاشورا حلوا که به آن « ترحلوا » یا « تل حلوا » می گویند و از شیره انگور و آرد و شکریا شکر و آرد می پزند و لای نان نازکی که به « یخه » معروف است می نهند به خانه ها می برند یا در مسجد در بین سوگواران نذری می دهند.    ‏

جغرافیای انسانی

نژاد : قبل از مهاجرت "آریایی ها " به فلات مرکزی ایران در هزاره دوم ق م چهارمحال و بختیاری دارای روستاهای مسکونی فراوانی بود . پس از مهاجرت آریایی ها ، آمیختگی بین ساکنان محلی و مهاجرین صورت گرفته که احتمالا چندان وسیع نبوده است مردمان چهارمحال و بختیاری از نظر ریخت شناسی تفاوت های فرهنگی مانند :زبان ، گویش ، آداب و رسوم و معیشت دستخوش تغییرات و امتزاج با سایر اقوام قرار گرفته اند . ریخت بختیاری ها به گروه " سرپهن " تعلق دارد که بیانگر ریشه نژادی "سامی" آن هاست. اگر زبان لری بختیاری ها را در نظر نگیریم ، از نظر نژادی با لرها تفاوت دارند .‏

زبان :‏
از نظر زبان شناس سه گویش زیر در استان رایج است :‏
‏1 گویش فارسی که در منطقه چهارمحال و در بین ساکنان شهرستان های شهرکرد و بروجن رایج است‏
‏2- گویش لری که در منطقه بختیاری و در بین ساکنان شهرستانهای لردگان ، اردل ، کوهرنگ و فارسان رایج است ‏
‏3- گویش ترکی "ترکی قشقایی" که در بین روستاها و شهرهای استان رایج است .

مذهب:‏
 مردم استان چهارمحال و بختیاری پس از لشکرکشی ابوموسی اشعری به سال 23 ه.ق دین اسلام را پذیرفته اند . از زمان شاه عباس صفوی با کوچ تعداد زیادی ارامنه و سکونت آنها در مناطقی از چهارمحال تعدادی روستای ارمنی نشین شکل گرفت که با پیروزی انقلاب و کوچ تمامی ارامنه ، در حال حاضر مردمان چهارمحال و بختیاری یک پارچه مسلمان و شیعه اثنی عشری می باشند .

مفاخر استان :
چهارمحال و بختیاری محل رشد و بالندگی علما و شعرا و عرفای فراوان و به نامی بوده که مشهورترین آنها عبارتند از "عمان سامانی" صاحب گنجینه الاسرار ، "دهقان سامانی" صاحب شکرستان و هزار و یک شب "محرم قهفرخی" "قطره سامانی" صاحب مختارنامه که بر یکصد و پنجاه هزار بیت بالغ می گردد.‏
‏"دفتری" "نیره" از شعرای بروجن ، "واهب بختیاری" معاصر شاه عباس صفوی ، "اسکندخان عکاشه" ملقب به " ضیغم الدوله" "پژمان" و "افسر بختیاری" و میرزا حبیب دستان بنی است .‏
آیت اله سید ابوالقاسم نجفی حسینی دهکردی ، فرزند حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر در سال 127 ه.ق در دهکرد "شهرکرد" ، به دنیا آمد و پس از فراگیری آموزش های اولیه متداول در دوره قاجاریه نزد پدرش ، به اصفهان عزیمت و در حوزه علمیه صدر بازار آن شهر تحت نظر اساتید به نام آن ایام نظیر  آیات و حجج اسلام " میرزا ابوالمعالی " " میرزا محمد حسین نجفی " "آخوند ملا محمد باقر فشارکی " " آخوند ملاحسین نوری " " حاج اسماعیل درکوشکی " به فراگیری علوم دینی و مذهبی رایج پرداخت و در سن بیست و پنج سالگی موفق به دریافت درجه اجتهاد گردید .‏
مرحوم دهکردی پس از پایان تحصیلات خویش در اصفهان به عتبات عالیات عزیمت و در حوزه های علمیه "سامرا " و "نجف اشرف " به تکمیل آموخته های خویش نزد بزرگانی چون ملافتح علی سلطان آبادی، آخوند خراسانی و میرزا محمد حسن شیرازی پرداخت و پس از دریافت اجازه روایت احادیث از علمای بزرگ آن زمان به اصفهان دعوت شد و در حوزه علمیه صدر بازار در کنار علمایی چون "جهانگیرخان قشقایی" و "عبدالکریم جزی" به تدریس مفاهیم اعتقادی و دینی روی آورد که ماحصل این فعالیت علمی و دینی تربیت شاگردانی چون آیت اله حاج آقا رحیم ارباب و آیت اله سید عبدالحسین طیب بوده . از جمله آثار قلمی این عالم می توان به تالیف بیش از پانزده جلد کتاب و رساله در زمینه های دینی و مذهبی اشاره کرد که از آن میان " رساله علمیه " و کتاب " منجر الوسیله " ایشان به چاپ رسیده است . بالاخره در سال 1313 ه .ش دارفانی را وداع و در "زینبیه اصفهان به خاک سپرده شد .‏

عمان سامانی " :‏
 میرزا نواله  عمان سامانی مشهور به تاج الشعرا به سال 1258 ه. ق در سامان متولد شد . او تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه های محلی فرا گرفت و بعد به اصفهان عزیمت و در مدرسه "سیناورد " و "صدر " وارد و سالها در خدمت " اخوند کاشی " به کسب علم اشتغال داشت و در اواخر عمر به سامان مراجعه و آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذارد  از جمله آثار عمان : گنجینه الاسرار ، مخزن الدر ، قصاید و غزلیات و معراج نامه می باشد .‏

این شاعر گرانقدر در سن 64 سالگی به سال 1330 ه.ق از دنیا رحلت و پیکر او در سامان به صورت امانت دفن و بعد از چند سال به شهر مقدس نجف اشرف انتقال یافت و بین قبر هود و صالح دفن گردید .‏
عمان را باید اولین شاعری نام برد که اشعار کربلایی را از قالب سوگ خارج و در قالب حماسی آمیخته به عشق و روشنگری ارائه کرد . ابیاتی از عمان سامانی:‏
                     کیست این پنهان  مرا در جان و تن        کز زبان من همی گوید سخن
           اینکه گوید از لب من راز کیست             بنگرید این صاحب آواز کیست‏

دهقان سامانی:
میرزا ابوالفتح خان ملقب به سیف الشعرا متخلص به دهقان در سال 1265 ه .ق در شهر "سامان " به دنیا آمد . او در طول عمر خود زنی اختیار نکرد . دهقان تحصیلات مقدماتی را در مکتب خانه ای در سامان گذراند و سپس به اصفهان عزیمت و در مدرسه "جده اصفهان " مشغول فراگیری علوم زمان خویش شد . دهقان سامانی در سال 1326 ه.ق از دنیا رفت و در محلی که اشعار خود را می سرود و به "ایوان کیف در بند" معروف است . در شهر سامان به خاک سپرده شد . مهمترین آثار دهقان عبارتند از هزاردستان شکرستان ، داوودنامه ، قطعات و رباعیات ، رباعی زیر از دهقان سامانی.‏
          این لاله نگر به باغ چون آمده است     با پیرهن غرقه به خون آمده است
          این سبزه که بینی خط                     در خاک شده باز برون آمده است‏

آصف قهفرخی:‏
علی محمد معروف به کربلایی میرزا متخلص به "آصف" به سال 1273 ه.ق در قهفرخ ( فرخشهر) به دنیا آمد و به سال 1338 ه.ق در سن 65 سالگی از دنیا رفت و در محلی به نام " آصفیه " در فرخشهر به خاک سپرده شد . شغل او "بقالی" و صاحب دیوان اشعاری شامل : غزل ، قصیده و قطعات است . مثنوی نامه ، سروش نامه ، مطایبه نامه ، بیان الحق از سروده های اوست : غزلی از آصف:‏
 
 هر چه کنی بکن ، مکن رنجه دل فکار من                    هرچه بری ببر ، مبر صبر من و قرار من
  هرچه بری ببر ، مبر رشته الفت ای صنم                      هرچه دهی بده ، مده وعده انتظار من
  هرچه خوری بخور، مخور باده به بزم مدعی               هرچه کشی بکش ، مکش پا زسر مزار من‏
  هر چه زنی بزن ، مزن پنجه به خون عاشقان             هر چه شوی بشو ، مشو آفت جان زار من
  هرچه نهی بنه، منه بر دل "آصف" آرزو                        هرچه روی برو ، مرو در دم احتضار من

پژمان :‏
حسین پژمان بختیاری متولد چهارم آبان 1279 ه.ش شاعر و ادیب معاصر از جمله مفاخر ملی است و آثار فراوانی در زمینه ترجمه از زبان فرانسه ، تالیف مقالات تحقیقی ، ادبی تاریخی ، تصنیف ترانه های گوناگون و سرایش شعر فارسی دارد که ماحصل آن تهیه دیوانی مشتمل بر بیش از 5 هزار بیت است . پژمان در زمره شاعرانی نوپرداز است که به قالب های سنتی وفادار مانده و تلاش فراوانی در راستای حفظ یادمان های نیاکان داشته اند . وی از نوادگان خوانین بختیاری فاتح تهران در جریان مشروطیت دوم است . به همین دلیل بیشترین ایام عمر خویش را در تهران گذراند و علاوه بر اهتمام به زمینه های ادبی در راستای فعالیت های اداری در وزارت پست و تلگراف و تلفن نیز مشغول به کار بود .این شاعر وادیب برجسته در سوم آذر ماه سال 1353 دارفانی را وداع و در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد .‏


    
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد                          کس جای در این کلبه ویرانه ندارد ‏
     دل را به کف هر که نهم باز پس آرد                                 کس تاب نگهداری دیوانه ندارد ‏
     در بزم جهان جز دل حسرت کش ما نیست           آن شمع که می سوزد و پروانه ندارد
     گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی                              گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد ‏
     ای آه مکش زحمت بیهوده که تاثیر                                 راهی به حریم دل جانانه ندارد
     در انجمن عق فروشان ننهم پای                                     دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
     تا چند کنی قصه ز اسکندر و دارا                             ده روزه عمر این همه افسانه ندارد

داراب افسر بختیاری:‏
متخلص به "افسر" از طایفه احمد خسروی بختیاری به سال 1279 شمسی در چغاخور بختیاری به دنیا آمد و به سال 1320 شمسی مقیم اصفهان شد . داراب که به "داراب افسر " و " افسر بختیاری " معروف است در مکاتب محلی آموزش دید و آموزش کلاسیک را هرگز تجربه نکرد ، ولی از لحاظ معلومات عربی و علوم ادبی ، معلومات وافی داشت و از سی سالگی به سرودن شعر پرداخت .‏
این شاعر گرانقدر از سال 1337 شمسی به علت سکته قلبی نیمی از بدنش فلج و تا پایان عمر که به سرودن غزلیات ، اشعار زیادی به گویش بختیاری دارد که مشهور ترین آنها "همیلا" یا "گفتگوی دختر شهری و پسر لر " است "خداییه به گویش بختیاری"

               ای که روزی همه خلق زا بنار تونه                    آسمون ها و زمین کرده کردارتونه
               همه نقش و نگاری که منه دنیا هد                        همه از پرتو یک جلوه دیدار توئه
               حق تو داری بکنی هر چه بدنیا اخوهی         چون همه بید و نبید زنده ز پندار توئه‏
               ‏"افسر" ئی فخر بسه سی تو که بعد از مرگت     اسم لر تا ابد زنده ز اشعار تونه‏

منابع آب

 به علت کوهستانی بودن وجود ارتفاعات برف گیر و ذوب شدن برف کوهها ، استان در تابستان دارای برفاب می باشد .در واقع کوه های مرتفع این منطقه محل ذخیره آب های دائمی و در نتیجه سرچشمه رودهای همیشگی است.
با توجه به ارتفاع منطقه و این که جهت ارتفاعات از شمال غرب و جنوب شرق است ، آب های این منطقه به دو قسمت تقسیم می شوند :‏

الف- قسمتی که به سمت شرق سرازیر و حوضچه زاینده رود را تشکیل می دهد.
ب – قسمتی که به سمت غرب و جنوب غرب جریان دارد و سرچشمه کارون علیا نامیده می شود.‏

رودخانه زاینده رود :‏
 ‏ حوزه آبریز زاینده رود با مساحتی حدود 3200 کیلومتر مربع از قسمت شرق سلسله جبال زاگرس شروع  و پس از طی مسافتی در حدود 360 کیلومتر در جلگه اصفهان به باتلاق گاوخونی می ریزد .
سرچشمه زاینده رود در دامنه شمال شرقی زردکوه در جنوب روستای دیمه و در فاصله یازده کیلومتری تونل های کوهرنگ است که درفاصله یک کیلومتری به موازات آب کوهرنگ جریان می یابد و قبل از اتصال به آن ، به شاخه دیگری به نام "خربه" متصل می شود . آب خربه از کوه "کفت برد " در شرق زردکوه سرچشمه می گیرد . از روستای "قلعه سبزی" گذشته با رودخانه دیمه یکی شده و وارد آب کوهرنگ می شود . نوع بستر اصلی رودخانه "قلوه سنگی" است زاینده رود را می توان بزرگترین رودخانه داخلی ایران دانست . اجزاء و سرچشمه های تشکیل دهنده آن عبارتند از :‏
• سرچشمه دیمه : از شمال شرق زردکوه و جنوب روستای دیمه‏.‏
• میان رودان : از کوه "بلشت" در شمال دهستان شوراب و در جهت شمال و جنوب جریان دارد .‏
• شاخه توف سفید : از ارتفاعات زردکوه سرچشمه گرفته و از طرف غرب به رودخانه زاینده رود اضافه می شود .‏
• رودخانه نعل اشکنان : از ارتفاعات کوه سراب سرچشمه می گیرد ‏.‏
• رودخانه تنگ گزی : از ارتفاعات روستای مرغملک و سودجان سرچشمه می گیرد.
• رودخانه فرسانک : ارتفاعات بیدادکوه سرچشمه و از طرف غرب به رودخانه می ریزد ‏.‏
• تونل های کوهرنگ : آبریز کارون از طریق دو تونل به آب زاینده رود اضافه می گردد‏.‏

رودخانه کارون علیا:‏
بیشترین مساحت این استان را سرچشمه های کارون تشکیل می دهند که از اتصال سرشاخه های اصلی و چند شاخه فرعی به وجود آمده و از مرکز تا جنوب و غرب این منطقه را در بر می گیرد.‏
سرشاخه های اصلی کارون:
1- آبهای "کوهرنگ" و "بازفت" در شمال و شمال غرب‏.‏
2- آب های "کیار" و "ونک" در شرق و شمال شرق‏.‏
3- رودخانه "ماربره" و "فرسان" در جنوب شرقی و شرق منطقه.‏

سرشاخه های فرعی کارون
1- رودخانه "آقبلاغ" و "سولگان" که آب ونک را تشکیل می دهند‏.‏
2- رودخانه "سمیرم" که به ماربره می پیوندند‏.‏
‏3-  آب "منج" به کارون می ریزد‏.‏
4- آب "جونقان" "فارسان" "پیر غار" "ده چشمه" و شلمزار‏.‏

پیشینه تاریخی
 از حدود هشت تا نه هزار سال قبل یعنی از دوره نوسنگی اندک اندک گروههایی به صورت نیمه یک جانشین دهکده های اولیه را در دشتهای لردگان ، بلداجی ، گندمان ، از توابع بروجن دشت شهرکرد و مناطقی از فارسان بنیان نهادند و علاوه بر شکار و گردآوری گیاهان وحشی اقدام به کشت غلات مورد نیاز خود نمودند و با آغاز دوره مس و سنگ عملا انسا ن های ساکن در منطقه وارد دوره کشاورزی شدند.‏
دوران عیلامی ها این استان تحت قلمرو آنها بوده جزء ایالت بزرگ در انشان و قسمتی از ایالت "پارسوماش"  که ترکیب یافته از خوزستان ، لرستان ، پشت کوه و کوههای بختیاری بوده و از شرق به اصفهان از شمال به نواحی گلپایگان محدود بود و بر این اساس تمامی استان چهارمحال و بختیاری کنونی در این ایالت قرار داشته است .‏

وجه تسمیه :
 "چهارمحال" از قدیم و طبق اسناد موجود حداقل از قرن ششم ه ق بدین نام شهرت داشته محال اربعه که به چهارمحال شهرت دارد عبارتند از : لار (رار) ، کیار ، میزدج و گندمان. در قرن هشتم ه ق اولین بار نام "بختیاری " در تاریخ گزیده آمده است .بختیاری ها به دو ایل "هفت لنگ" و "چهارلنگ" تقسیم می شوند که در مورد این تقسیم بندی دلایل زیادی از جمله : نحوه بستن مالیات و انشعبات عشیره ای از اساس زاد و ولد اولیه چهار پسر و هفت پسر از دو همسر بختیار مغول ذکر کرده اند .‏
نژاد :‏
‏ قبل از مهاجرت "آریایی ها" آمیختگی بین ساکنان محلی و مهاجرین صورت گرفته که احتمالا چندان وسیع نبوده مردمان چهارمحال و بختیاری از نظر ریخت شناسی ، تفاوت های فرهنگی مانند زبان ، گویش ، آداب و رسوم و معیشت دستخوش تغییراتشده و در کنار سایر اقوام قرار گرفته اند . ریخت بختیاری ها به گروه "سرپهن" تعلق دارد که بیانگر ریشه نژادی "سامی" آنها است اگر زبان لری بختیاری ها را در نظر نگیریم ، از نظر نژادی با لرها تفاوت دارند .‏

زبان :
1- گویش فارسی (شهرکرد ‏– بروجن )
2- گویش لری (لردگان ‏– اردل – کوهرنگ – فارسان )
3-  گویش ترکی ( ترکی قشقایی ) که در بین روستاها و شهرهای ساکن منطقه چهارمحال رایج است .

مذهب یک پارچه شیعه اثنی عشری

مراکز دیدنی استان
شهرکرد :
پل زمانخان – گرداب بن ، سرچشمه فرخ شهر ، چشمه زنه هفشجان ، امازاده حلیمه و حکیمه خاتون ، امازاده بابا پیراحمد ، امامزاده محمد بارده ، قلعه چالشتر ، قلعه دزک ، قلعه سورک ، قلعه شمس آباد ، مسجد جامع شهرکرد ، مسجد اتابکان ، مسجد ابومحمد ، پل هوره ، موزه باستان شناسی ، سقاخانه ارباب میرزا ، آرامگاه دهقان سامانی

اردل :
تالاب ناغان ، چشمه دهنو ، طبیعت زیبای سبزه کوه ، چشمه سرداب رستم آباد ، چشمه مولای آلیکوه ، چشمه آبسرده ، دشت دیناران ، امامزاده های چهراز ، مریک ، حلیمه خاتون سر پیر و امازاده اسماعیل میانکوه

 بروجن :
 پل فصلی ، مسجد حاج شیخعلی ، مسجد مدنی ، حمام مکتب خانه ، خانه حفیظی ها ، مسجد نقنه ، حمام صفوی گندمان ، امامزاده مادر و دختر ، امامزاده عسگر علی گندمان ، امامزاده حمزه علی در نزدیکی بلداجی ، اماکن سیاحتی تفریحی : سیاسرد بروجن ، چشمه زاغی دهنو ، چشمه مادر و دختر گندمان ، تالاب های سولفان ، چغاخور و گندمان ، هفت چشمه بلداجی ، چشمه گلوگرد ، چشمه اورگان ، چشمه علی امام قیس

فارسان:‏
 ‏
پیر غار ( محل کتیبه مشروطیت ) قلعه سردار اسعد جونقان ، باغ اسعدیه مجموعه خانوی جونقان ، چشمه قلعه ، غار سراب باباحیدر ، امامزاده و سید میراحمد و امامزاده حیدر بن مالک ، امامزاده سید محمد ، امامزاده سید سعید ‏

کوهرنگ :‏
‏  دشت لاله های واژگون ، چشمه های دیمه ، کوهرنگ ، توف سفید ، تونل اول کوهرنگ ، پیست اسکی چلگرد ، ارتفاعات زردکوه ، معدن نمک چلگرد ، روستای شگفت انگیز سرآقاسید ، پل خدا آفرین ، بردگوری های بازفت ، آبشار شیخ علیخان ، سد کوهرنگ ، قلعه دهناش قلعه تبرک نقش برجسته الگی و موری

لردگان :‏
 ‏
امامزاده شهسوار ، اتشگاه چشمه برم ، چشمه سندگان ، پارک جنگلی پروز ، منطقه حفاظت شده سبزه کوه ، پل کره بس ، قلعه مدرسه ، قلعه حمام دشت پاگرد و برج سردشت. ‏
همچنین بالاخره حاشیه سبزه رودخانه های زاینده رود و کارون از جاذبه های دیدنی این استان هستند .
استان چهارمحال و بختیاری با تنوع زیستی و فرهنگی خود معرف بخشی از فرهنگ و تمدن ایران زمین است . یافته ها

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |